بازی های ترس بخش دوم
نویسنده: آر ال استاین
دوازده بچه بسیار باهوش و رقابت طلب برای شرکت در رقابتی برای بقا به نام " بازی های زندگی " انتخاب می شوند.آن ها نه تنها مجبورند با خطرات زندگی در یک جزیره ی استوایی دست و پنجه نرم کنند ، بلکه موجودات شیطانی که در آن نواحی زندگی می کنند هم روبرو می شوند .... موجوداتی که در انتظار قربانی بعدی شان هستند..
ادامه مطلب ...
نویسنده: آر ال استاین
این فقط یک خواب بد است. اما انگار خیلی واقعی است.
مگی تراورز هر شب همان خواب وحشتناک را می بیند. او هر شب مجبور است همان قتل را تماشا کن. و هر شب دختر توی خوابش درخواست کمک می کند. مگی از این که دوباره بخوابد می ترسد. اما وقتی این خواب وحشتناک واقعیت پیدا می کند و اتفاق های مهیبی می افتند، کابوس واقعی بیدار ماندن است!
نویسنده:آر،ال،استاین
ترجمه:تیم ترجمه اعماق وحشت
مایک پسری دوازده ساله است که با پدرش و خواهر یازده ساله اش کارلی در بالای موزه ای تاریخی زندگی میکنند، موزه ای ترسناک که در آمد چندانی ندارد و پدر مایک امیدوار است برای شب هالووین ملاقات کننده پیدا کنند.و هرکس آن را لمس کند نفرین میشود. آیا حقیقت دارد؟...
ادامه مطلب ...
نویسنده: آر ال استاین
هیچ چیز نمیتواند هالوین را خراب کند.هالوین جشن مورد علاقه درو بروکمن است و امسال خیلی عالی خواهد بود.خیلی بهتر از پارسال و یا سالی که لی و تابی آن شوخی را با ان ها کردند.یک شوخی مسخره با درو و بهترین دوستش واکر.بله امسال درو و واکر یک نقشه دارند.نقشه ای برای انتقام.نقشه شان شامل دو سر کدو تنبل ترسناک است.اما اشتباهی رخ میدهد.چون سر ها خیلی واقعی هستند و صدای وحشتناکی هم دارند و از دهانشان اتش زبانه میکشد...
ادامه مطلب ...
نویسنده: آر ال استاین
هر قطعه عکس ، داستانی را بازگو می کند ...
گرگ دوربینی قدیمی را پیدا می کند. او تصور می کند که دوربین خراب است. عکس هایی که با آن دوربین می اندازد ، با عکس های معمولی تفاوت دارند. انگار دوربین آینده را پیشگویی می کند یا ... بدتر از پیشگویی ... باعث میشود که اتفاقات بدی بیافتد. شری او را مجبور می کند که روز تولدش از او عکس بیاندازد. وقتی که عکس ظاهر می شود ، شری در عکس وجود ندارد. بعنی شری برای همیشه ناپدید می شود؟ یعنی شری تا ابد نامریی خواهد ماند؟
ادامه مطلب ...
نویسنده: آر ال استاین
یک مسافرخانه نیوانگلندی را تصور می کردم. یک خانه قدیمی زیبا با راهروهای فرش شده بی پایان و اتاق های مجلل متعدد. استخر شنا، زمین تنیس و باغ های دلنشین. فکر می کردم برای گذراندن تعطیلات جای زیبایی باشد. اما چیز وحشتناکی وجود داشت: من تنها مسافر آنجا بودم.
در استخر تنها بودم. در غذاخوری هم، کسی جز من نبود. به هر جایی که می رفتم، کسی جز من نبود. به هر جایی که می رفتم، می توانستم چشم های کارکنان مسافرخانه که به من می نگریستند، را حس کنم. میمه شب، بیدار در تخت دراز کشیده بودم و به سکوت گوش می دادم. ناگهان از صدای چرخاندن کلیدی در قفل، از جا پریدم. در اتاقم غژغژی کرد و صدای نجواگونه ای را شنیدم که می گفت:(( اتاقم ... اتاقم...))
نویسنده: آر ال استاین
«کورتنی» فردی از خود راضی است و خود را شجاعترین فرد میداند. او از هیچچیز نمیترسد و با کارهایی که انجام میدهد سعی دارد «ادی» و دوستانش را ترسو جلوه دهد. ادی که از این رفتار کورتنی ناراحت است، تصمیم میگیرد یک بار برای همیشه کورتنی را بترساند. او نقشه میکشد که کورتنی را به مرداب گلآلود بکشاند، جایی که شایعه بود هیولاهایی ترسناک در این مرداب وجود دارند. اما با ورود به مرداب گلآلود آنها با واقعی بودن هیولاها روبهرو میشوند و درگیر ماجراهای ترسناک میشوند. «نمیتوانی من را بترسانی» شماره 15 از سلسله کتابهای سایه وحشت و داستانهای وحشتآفرین آمریکایی قرن 20 م. است."
ادامه مطلب ...
نویسنده: ار ال استاین
هی صبر کن!
تریستان گاتسچاک در حالی که با عجله سعی داشت به دوستانش برسد، کفش هایش روی زمین سخت گرومب، گرومب صدا می دادند. صدای آن در راهروی دراز و خالی می پیچید.
دستش را دور گردن ری داویدوف انداخت و گردن او را محکوم فشرد.یالا!... اگه می تونی خودتو خلاص کن!
ادامه مطلب ...
نویسنده: آر.ال.استاین
مترجم: شهره نورصالحیاز وقتی آن پسر همسایه هنا شده، اتفاقات عجیب و مرموزی در محله می افتد. اصلا خانواده دنی کی اسباب کشی کردند؟ آن خانه که تا دیشب خالی بود؟ چرا هنوز هم ظاهرش مثل خانه های متروک است؟ هنا نمی تواند جواب سوال هایش را از همسایه اش بگیرد. چون او مدام غیب می شود. خیلی هم رنگ پریده است...
ادامه مطلب ...