کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی

کابوس ها ( ار ال استاین )

کابوس ها ( ار ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

این فقط یک خواب بد است. اما انگار خیلی واقعی است.

مگی تراورز هر شب همان خواب وحشتناک را می بیند. او هر شب مجبور است همان قتل را تماشا کن. و هر شب دختر توی خوابش درخواست کمک می کند. مگی از این که دوباره بخوابد می ترسد. اما وقتی این خواب وحشتناک واقعیت پیدا می کند و اتفاق های مهیبی می افتند، کابوس واقعی بیدار ماندن است!
 

ادامه مطلب ...

بگو پنیر و بمیر ( آر ال استاین )

بگو پنیر و بمیر ( آر ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

هر قطعه عکس ، داستانی را بازگو می کند ...

گرگ دوربینی قدیمی را پیدا می کند. او تصور می کند که دوربین خراب است. عکس هایی که با آن دوربین می اندازد ، با عکس های معمولی تفاوت دارند. انگار دوربین آینده را پیشگویی می کند یا ... بدتر از پیشگویی ... باعث میشود که اتفاقات بدی بیافتد. شری او را مجبور می کند که روز تولدش از او عکس بیاندازد. وقتی که عکس ظاهر می شود ، شری در عکس وجود ندارد. بعنی شری برای همیشه ناپدید می شود؟ یعنی شری تا ابد نامریی خواهد ماند؟

 

ادامه مطلب ...

دختر سایه ( آر ال استاین )

دختر سایه ( آر ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

سلام، من آر ال استاین هستم. به این جا، به این شهر کوچکه که الوود نامیده می شود آمده ام. این شهر کوچک از توابع شیکاگو است ـ شهری کوچک و آرام که شاید خیلی شبیه شهری باشد که تو در آن زندگی می کنی. آن خانه کوچک و سفید رنگ در آن طرف خیابان همان جایی است که داستان ما در آن به وقوع می پیوندد. سلنا میلز راه زیادی را برای دیدار دختر خاله اش پیموده است. اما آن چه سلنا نمی داند این است که آن خانه ی کوچکِ ظاهراً آرام در پشت آن پرچین شمشاد زیبا رازی را در خود نهفته دارد. در طبقه دوم، در انتهای راهرو، اتاقی دارد که خطر و ترسی ناگفتنی در خود جای داده است. سلنا اکنون دارد از پله های جلوی در ورودی بالا می رود. میهمانی او از همین لحظه آغاز می شود. البته فقط شما و من می دانیم که این دیداری است از . . . . . تالار وحشت

  ادامه مطلب ...

ماه کامل هالووین ( آر ال استاین )

Full Moon Halloween

نویسنده: ار ال استاین

هی صبر کن!

تریستان گاتسچاک در حالی که با عجله سعی داشت به دوستانش برسد، کفش هایش روی زمین سخت گرومب، گرومب صدا می دادند. صدای آن در راهروی دراز و خالی می پیچید.

دستش را دور گردن ری داویدوف انداخت و گردن او را محکوم فشرد.یالا!... اگه می تونی خودتو خلاص کن!

 

ادامه مطلب ...

روحی در همسایگی (ار ال استاین)

The Ghost Next Door

نویسنده: آر.ال.استاین

مترجم: شهره نورصالحی

از وقتی آن پسر همسایه هنا شده، اتفاقات عجیب و مرموزی در محله می افتد. اصلا خانواده دنی کی اسباب کشی کردند؟ آن خانه که تا دیشب خالی بود؟ چرا هنوز هم ظاهرش مثل خانه های متروک است؟ هنا نمی تواند جواب سوال هایش را از همسایه اش بگیرد. چون او مدام غیب می شود. خیلی هم رنگ پریده است...

 

ادامه مطلب ...