کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی

کلبه نحس ( آنتونی هوروویتس )

کلبه نحس ( آنتونی هوروویتس )

نویسنده: آنتونی هوروویتس

من هرگز مادرم را نشناختم

او یک سال بعد از تولد من در یک تصادف اتومبیل مرد و من کاملا تنها، با پدرم بزرگ شدم. خواهر و برادری نداشتم. فقط ما دو نفر بودیم و در خانه ای در باث که پایین ساوت وست است، در آون، زندگی می کردیم. پدرم استاد تاریخ دانشگاه بریستول بود و تا ده سال پرستادها یا خانه دارهایی با ما زندگی می کردند، که مراقب من بودند. اما وقتی سیزده ساله شدم و مدرسه ی محلی می رفتم، متوجه شدیم ما واقعا دیگر به هیچ کس نیاز نداریم، بنابراین فقط خودمان دو نفر ماندیم و خوشحال بودیم.

  ادامه مطلب ...

ترس ( آنتونی هوروویتس )

Scared

نویسنده: آنتونی هوروویتس

تایپ و انتشار سایت دوران اژدها

گری ویلسون گم شده بود

در ضمن گرمازده، خسته و عصبانی هم بود. همان طور که به زحمت از مزرعه ای می گذشت که درست مثل مزرعه قبلی بود و دقیقا به مزرعه بعدی شباهت داشت، به روستا، به مادر بزرگش که آنجا زندگی می  کرد، و بالاتر از همه به مادرش برای بیرون کشیدن او از خانه راحت لندن شان و انداختنش وسط این محل، ناسزا می گفت. وقتی به خانه برمی گشت به خدمتش می رسید، حتما این کار را می کرد. اما خانه دقیقا کجا بود؟ چطور توانسته بود گم شود؟

 

ادامه مطلب ...

درس پیانو می تواند تو را بکشد ( آر ال استاین )

Piano Lessons Can Be Murder

درس پیانو می تواند تو را بکشد

نویسنده: آر ال استاین

هنگامى که جرى در اتاق زیر شیروانى خانه ى جدیدشان یک پیانوى قدیمى و پر از گرد و خاک پیدا کرد، پدر و مادرش تصمیم گرفتند که یک معلم خصوصى براى آموزش پیانو به جرى استخدام کنند. فکر نواختن پیانو در ابتدا جالب به نظر مى رسید.اما یک موضوع خیلى وحشتناک در مورد معلم پیانوى جرى، دکتر شریک وجود داشت. چیزى واقعا ترسناک. تا جایى که جرى نمى توانست دست به دکمه هاى پیانو بزند. مدتى بعد جرى داستان هایى شنید. داستان هایى وحشتناک درباره شاگردان مدرسه موسیقى دکتر شریک. شاگردانى که براى یادگرفتن یک درس به آن جا رفتند ... و دیگر باز نگشتند.

 

ادامه مطلب ...

غروب شیاطین

غروب شیاطین


نویسنده:جان کریستوفر
یک پسر به نام بنجامین وجود دارد که از شیاطین می ترسد. شیاطینی که انها را مجبور به کار هایی عجیب می کنند در این گیر و دار ارباب می میرد و حیف که بنجامین نمی داند...

داستان در مورد آدم هایی است که بعد از دوران جنون به صورت ساده و به دور از فن آوری در سرزمین های کوچک خودشان که زیر سلطه خدای تاریکی و شیاطین قرار داره زندگی میکنند و برای مصون ماندن از خشم خدای تاریکی قوانین خاصی وضع کردن ولی همه چیز انطور که انها فکر می کنند نیست.

ادامه مطلب ...

جزیره گرگها ( نبرد با شیاطین )

جزیره گرگها

مجموعه نبرد با شیاطین جلد هشتم جزیره گرگها

نویسنده : دارن شان

در کتاب هفتم خواندیم که گروبز از گروه مریدها از جمله برانابوس و بک، کرنل و... از هم جدا شده، و به همراه میرا و شارک به دنبال کشف راز حملهٔ گرگ نماها و لمب‌ها می روند. و در کتاب هشتم هم به دنبال همین ماجرا به جزیره‌ای راه پیدا می‌کنند که گرگ نماها را در آن پرورش داده و حتی باعث زادولد آنها نیز میشوند تا بتوانند و از آن‌ها نسل جدیدی را به وجود می‌آورند تا با تغییراتی ژنتیکی آنها را فرمانبر خود کنند. در ادامه طی ماجراهایی گروبز نیمه دوم وجودش (گرگینه) را آزاد می‌کند و رهبری گرگ‌نماها را برعهده می‌گیرد. او به نیمه گرگ نمایی تبدیل می‌شود که قطعه‌ای از کاگاش هم هست.

ادامه مطلب ...

سایه مرگ ( نبرد با شیاطین )

سایه مرگ

مجموعه نبرد با شیاطین جلد هفتم سایه مرگ

نویسنده : دارن شان

بک که دوباره به دنیا برگشته است ، همراه با درویش در کارشری ویل زندگی می کند و به استعدادی پی می برد که بعد از رجوعش در دنیا به وجود آمده است.در این حال یک شب ناگهانی به خانه ی آنها حمله می شود اما نه توسط هیولا ها . بک ، درویش و مریدان برای پیدا کردن مقصر این کار دست به کار می شوند ولی بک حقیقتی را پیدا می کند ....حقیقتی از جنس مرگ!!

ادامه مطلب ...

بک ( نبرد با شیاطین )

بک

مجموعه نبرد با شیاطین جلد چهارم بک

نویسنده : دارن شان

داستان در مورد دختری در مورد بکه.اون در قلعه زندگی می کنه که حمله بهش توسط موناتا امری خیلی معمولیه.اما خب وقتی یه پسر خیلی سریع به قلعه اونا میاد و از اونا کمک می خواد زندگی اون عوض می شه.در این کتاب می فهمیم چرا لرد لاس شطرنج دوست داره.اونا باید به کمک یک کاهن تونل باز شده ای رو ببندند....

ادامه مطلب ...

کمد شماره ی سیزده

locker 13

نویسنده : آر. ال . استاین 

مترجم : غلامحسین اعرابی 

لوک به شانس اعتقاد زیادی دارد اما در اولین روز سال هفتم در مدرسه ی جدید ، کمد شماره ی سیزده به او می رسد . دوست لوک ، هنا ، پشت سر هم شانس می آورد . راز خوش شانسی هنا چیست ؟!!

ادامه مطلب ...