نویسنده: آر ال استاین
ریکی بیمر با اخراجش از روزنامه مدرسه خیلی عصبانی میشود. بنابراین تصمیم میگیرد تا با تاشا سردبیر روزنامه شوخی کند. فقط یک شوخی کوچک. یک روز بعد از مدرسه یک پیغامی در دفتر روزنامه می گذارد. که اگر شما یک موجود ترسناک هستید. بعد از نیمه شب با تاشا تماس بگیرید. اما به طرز عجیبی پیغام ریکی اشتباه میشود و به جای تماس با تاشا با او تماس میگیرند. بچه هایی که می گویند خیلی ترسناک هستند. با پوست هایی بنفش و پولک دار و دندان تیز...
.
واقعا نویسنده عالی هست ار ال استاین.
عالی. اخرش یه احساس قدرت به ادم دست میده.
از جف کینی هم بذارین لطفا
وا بودم که
این کتاب رو خوندم. از دوستام قرض گزفته بودم
چقده تبلیغات داره اینجا.
کی کجا بود ؟
تبلیغات نداره که !!! فقط یک پنجره پوپ آپه.
هیچ وقت تو عمرم نتونستم هیچ کدوم از کتابای آر ال استاین رو به صورت الکتریکی بخونم اما حدود 60 تا از کتابای چاپ شده اش رو خوندم
من فقط دو داستان کوتاهشو خوندم . اون هم قبل اینکه بذارم وبلاگ
قالب جدیدت قشنگه :)
بیشتر هدرش البته.
متشکر
چه عجی سر زدین
من دلم سی و نه سرنخ میخواد
بقیه جلدهاش ترجمه نشدهکلا سایت مترجمش کل ترجمهاشو ول کرده