-
مترسک زنده ( آنتونی هوروویتس )
چهارشنبه 26 فروردینماه سال 1394 23:48
نویسنده: آنتونی هوروویتس گری ولیسن پانزدهساله، و تنها فرزند مادرش بود. پدر او فوت کرده بود و مادر، از لندن به روستای پیهال نزد مادربزرگ آمده بود. گری که خود قلدرمآب و فردی خشن بود، برای یافتن کلبه مادربزرگ به راه افتاد؛ اما بر اثر حوادثی تمام لباسهای او پاره و کثیف شد. او چندروزی در راه بود تا این که به نزدیکی...
-
چگونه هیولایی را بکشیم ( آر ال استاین )
چهارشنبه 26 فروردینماه سال 1394 01:12
نویسنده: آر ال استاین گرتن و برادر ناتنیاش، کلارک، از اقامت در خانهی پدربزرگ و مادربزرگشان متنفرند. پدربزرگ ادی عملا ناشنواست و مادربزرگرز نیز تنها به پختوپز علاقهمند است. افزون بر این، آنها در وسط یک باتلاق تاریک و گلی زندگی میکنند. موضوع واقعا عجیبی که دربارهی خانهی پدربزرگ و مادربزرگ وجود دارد این است که از...
-
مردی با چهره زرد ( آنتونی هوروویتس )
سهشنبه 25 فروردینماه سال 1394 22:52
نویسنده: آنتونی هوروویتس من می خواهم به شما بگویم این چطور اتفاق افتاد. اما آسان نیست. حالا از همه ی اینها مدتها می گذرد و حتی با آنکه اغلب درباره اش فکر می کنم، هنوز چیزهایی وجود دارند که نمی فهمم. شاید هرگز نفهمم. چرا اصلا توی ماشین رفتم؟ آنچه درباره اش حرف می زنم یکی از آن اتاقکهای عکس فوری است. روی سکوی شماره یک...
-
مسافر ( آنتونی هوروویتس )
دوشنبه 24 فروردینماه سال 1394 23:27
نویسنده: آنتونی هوروویتس چرا باید پدرم توقف میکرد؟ من به او گفتم این کار را نکند. می دانستم فکر خوبی نیست. البته او به من گوش نداد. پدر و مادرها هرگز این کار را نمی کنند. اما اگر به مسیرش ادامه داده بود این اتفاق هرگز روی نمی داد. آن روز بیرون رفته بودیم، فقط خودمان سه نفر و چه روز عالی و واقعا شادی بود. تولد پانزده...
-
من از دلقک ها می ترسم ( آر ال استاین )
شنبه 22 فروردینماه سال 1394 20:11
نویسنده: ار ال استاین از دلقک ها می ترسم؟ چرا؟ شاید به خاطر دهان شان باشد که مانند شکا ف هایی به رنگ خون، قرمز هستند که روی صورت سفید شبح وارشان وجود دارد، شاید به خاطر لال بودنشان است، شاید به خاطر کریستوفر است... وقتی بچه کوچکی بودم، دوستم، کریستوفر، به من گفت که دلقک ها، در حقیقت آدم های شروری هستند. گفت که آن ها...
-
اسیر آینه ( آر ال استاین )
جمعه 21 فروردینماه سال 1394 23:28
نویسنده: ار ال استاین اولین باری که نامرئی شدم، روز تولد دوازده سالگیم بود. شاید بهتر باشد بگویم تقصیر بلک بود. بلک، اسم سگم است. خیلی سگ دست و پا چلفتی و کودنی است. رنگش سفید است و شاید هم به همین دلیل اسمش را گذاشتیم بلک! اگر بلگ همه ی جای زیر شیروانی را نمی گشت و بو نمی کشید... ولی بهتر است از همان اول، ماجرا را...
-
گذشتگان ( فن فیکشن )
جمعه 21 فروردینماه سال 1394 19:20
فن فیکشن گذشتگان ( ناقص ) نویسنده: سارا بلیک نثر داستان کتابی هست و کمی خشک اما این فن جزء معدود فن فیکشن هایی هست که بجای ماجراهای هری پاتر یا ماجراهای هری قبل و بعد از هاگوارتز یا زندگی خصوصی او به زندگی پدر و مادر هری پاتر میپردازد . در واقع این داستان روایت زندگی جیمز و لیلی پاتر است که از خرید خانه برای زندگی...
-
مسافرخانه مخوف ( آر ال استاین )
پنجشنبه 20 فروردینماه سال 1394 00:12
نویسنده: آر ال استاین یک مسافرخانه نیوانگلندی را تصور می کردم. یک خانه قدیمی زیبا با راهروهای فرش شده بی پایان و اتاق های مجلل متعدد. استخر شنا، زمین تنیس و باغ های دلنشین. فکر می کردم برای گذراندن تعطیلات جای زیبایی باشد. اما چیز وحشتناکی وجود داشت: من تنها مسافر آنجا بودم. در استخر تنها بودم. در غذاخوری هم، کسی جز...
-
کلبه نحس ( آنتونی هوروویتس )
دوشنبه 17 فروردینماه سال 1394 22:32
نویسنده: آنتونی هوروویتس من هرگز مادرم را نشناختم او یک سال بعد از تولد من در یک تصادف اتومبیل مرد و من کاملا تنها، با پدرم بزرگ شدم. خواهر و برادری نداشتم. فقط ما دو نفر بودیم و در خانه ای در باث که پایین ساوت وست است، در آون، زندگی می کردیم. پدرم استاد تاریخ دانشگاه بریستول بود و تا ده سال پرستادها یا خانه دارهایی...
-
اتوبوس شب ( آنتونی هوروویتس )
یکشنبه 16 فروردینماه سال 1394 20:52
نویسنده: آنتونی هوروویتس نیک هنکاک و برادرش، جرمیی ، می دانستند توی دردسر افتاده اند، اما نمی توانستند درباره اینکه مقصر کیست به توافق برسند. جریمی، البته نیک را سرزنش می کرد. و هر دو آنان می دانستند وقتی به خانه برسند - اگر اصلا به خانه برسند - پدرشان هر دوشان را سرزنش می کند. اما تقصیر هر کس، واقعیت این بود که آنان...
-
شن های روان ( در جستجوی دلتورا ) - نسخه تایپ شده
شنبه 15 فروردینماه سال 1394 21:05
مجموعه در جستجوی دلتورا جلد چهارم شن های روان نویسنده: امیلی رودا تایپ و انتشار: سایت دوران اژدها وقتی هفت گوهر کمربند جادویی دلتورا گم شد، ارباب سایه های اهریمنی به قلمرو دلتورا حمله کرد و مردمانش را به اسارت گرفت. لیف، باردا و جاسمین که مصمم هستند سرزمینشان را از دست فرمانروای مستبد نجات دهند، دست به جست و جوی پر...
-
شهر موش ها ( در جستجوی دلتورا ) - نسخه تایپ شده
شنبه 15 فروردینماه سال 1394 13:34
مجموعه در جستجوی دلتورا جلد سوم شهر موش ها نویسنده: امیلی رودا تایپ و انتشار: سایت دوران اژدها لیف، باردا و جاسمین – سه همسفری که تنها نقطه مشترکشان، نفرت از دشمن واحد است – برای پیدا کردن هفت گوهر گمشده کمربند جادویی دلتورا به جست و جوی خطرناکی دست میزنند. تنها زمانی که کمربند کامل شود ارباب سایه ها سرنگون میشود....
-
دریاچه اشک ( در جستجوی دلتورا ) - نسخه تایپ شده
جمعه 14 فروردینماه سال 1394 23:31
مجموعه در جستجوی دلتورا جلد دوم دریاچه اشک نویسنده: امیلی رودا تایپ و انتشار: سایت دوران اژدها لیف،باردا و جاسمین و همراه جدیدشان که غیر قابل پیشبینی است، به مأموریتی میروند تا هفت سنگ گمشده کمربند جادویی دلتورا را پیدا کنند. یاقوت زرد قبلاً پیدا شده است، امّا فقط زمانی که تمام سنگها دوباره روی کمربند سوار شوند،...
-
جنگل های سکوت ( در جستجوی دلتورا ) - نسخه تایپ شده
جمعه 14 فروردینماه سال 1394 21:44
مجموعه در جستجوی دلتورا جلد اول جنگل های سکوت نویسنده: امیلی رودا تایپ و انتشار: کاری از سایت دوران اژدها ارباب سایه های اهریمنی نقشه کشیده است تا به سرزمین دلتورا حمله کند و مردمانش را به اسارت در آورد. تنها مانع او، کمربند جادویی دلتوراست که هفت گوهر با نیرو هایی عجیب و مرموز دارد. ارباب سایه ها گوهر ها را ربوده و...
-
دختر سایه ( آر ال استاین )
چهارشنبه 12 فروردینماه سال 1394 13:31
نویسنده: آر ال استاین سلام، من آر ال استاین هستم. به این جا، به این شهر کوچکه که الوود نامیده می شود آمده ام. این شهر کوچک از توابع شیکاگو است ـ شهری کوچک و آرام که شاید خیلی شبیه شهری باشد که تو در آن زندگی می کنی. آن خانه کوچک و سفید رنگ در آن طرف خیابان همان جایی است که داستان ما در آن به وقوع می پیوندد. سلنا میلز...
-
هری پاتر و طلسم قدرت ( فن فیکشن )
دوشنبه 10 فروردینماه سال 1394 18:53
فن فیکشن هری پاتر و طلسم قدرت( ناقص ) نویسنده: فرشاد کاظمی بعد مدتی که به علت ترکیدن مانیتور نبودم امروز با یک فن جدید در خدمت دوستان هستم. البته این فن فیکشن ناقصو هنوز خودم هم نخوندم اما بخاطر تاخیر و نبودن این مدت ترجیه دادم بالافاصله این فنو قرار بدم. البته این کتاب قبلا آپلود و حاضر شده بود. .
-
خبر
سهشنبه 26 اسفندماه سال 1393 18:57
سلام با کلی زحمت اومدم کافی نت تا این مطلبو بذارم متاسفانه دیشب حدود 12 سیستم من پیشاپیش به استقبال چهارشنبه سوزی رفت مانیتور چند جیلیز جیلیز کرد و تق ترکید به گفته تعمیر کار مانیتور قابل تعمیر نیست باید بدم نمکی فعلا امکان اومدن و گذاشتن کتابو ندارم
-
قدرت استثنایی ( آر ال استاین )
جمعه 22 اسفندماه سال 1393 21:37
نویسنده: آر ال استاین مترجم: شهره نور صالحی خلاصه داستان: جیلیان و جکسون ناگهان متوجه میشوند که میتوانند فکر دیگران را بخوانند و این کشف تازه،انها را شوکه و تا حدی ذوق زده میکند. اما وقتی میبینند یک دانشمند عوضی همه جا تعقیبشان میکند که بفهمد در مغزشان چه میگذرد، وحشت جای همه چیز را میگیرد. آیا دوقلو ها میتوانند...
-
دکتر میم ( آر ال استاین )
جمعه 22 اسفندماه سال 1393 17:18
نویسنده: آر ال استاین این کتاب که در ژانر وحشت نوشته شده داستان بچهای به نام رابی است. رابی در کامپیوترش داستانهای تصویری کارتونی میکشد. بین قهرمانهای داستانهایش، دکتر میم را که شخصیت عوضی و شروری است، از همه بیشتر دوست دارد. دکتر میم واقعا دکتر نیست اما مسلما دیوانه است...و حالا او در دنیای واقعی ول میگردد! از...
-
هری پاتر و یاران گمنام ( فن فیکشن )
جمعه 22 اسفندماه سال 1393 01:10
فن فیکشن هری پاتر و یاران گمنام ( ناقص ) نویسنده: جمال علیخانی این فن در کنار شخصیت های آشنای هری پاتر و اعضای گروه محفل ققنوس ،گروه مبارز دیگری را مطرح میکند که هدفش مبارزه با سیاهی است گروهی با اعضایی ایرانی !! ایده های داستان جالب به نظر میاد اما گاهی روند بیش از حد سریع یا بی منطق پیش میره؛ شخصیت ایرانی داستان...
-
ژانوس، ستاره آرزو ( آنتونی هوروویتس )
پنجشنبه 21 اسفندماه سال 1393 22:49
نویسنده: آنتونی هوروویتس کتاب switch به معنی جا به جایی که در ایران به نام ژانوس، ستاره آرزو منتشر شده است، اثری دیگر از آنتونی هوروویتس است. البته هم سطح آلکس رایدر و گروشام گرینج و ... نیست ولی باز هم خیلی قشنگ است. خلاصه کتاب: تاد اسپنر، تنها پسر یک تاجر ثروتند ، که هر چی بخواهد دارد. اما یک شب مرتکب اشتباه بزرگی...
-
نمی توانی من را بترسانی ( آر ال استاین )
پنجشنبه 21 اسفندماه سال 1393 21:45
نویسنده: آر ال استاین «کورتنی» فردی از خود راضی است و خود را شجاعترین فرد میداند. او از هیچچیز نمیترسد و با کارهایی که انجام میدهد سعی دارد «ادی» و دوستانش را ترسو جلوه دهد. ادی که از این رفتار کورتنی ناراحت است، تصمیم میگیرد یک بار برای همیشه کورتنی را بترساند. او نقشه میکشد که کورتنی را به مرداب گلآلود...
-
ماه کامل هالووین ( آر ال استاین )
چهارشنبه 20 اسفندماه سال 1393 21:43
نویسنده: ار ال استاین هی صبر کن! تریستان گاتسچاک در حالی که با عجله سعی داشت به دوستانش برسد، کفش هایش روی زمین سخت گرومب، گرومب صدا می دادند. صدای آن در راهروی دراز و خالی می پیچید. دستش را دور گردن ری داویدوف انداخت و گردن او را محکوم فشرد.یالا!... اگه می تونی خودتو خلاص کن! .
-
تنها در خانه
سهشنبه 19 اسفندماه سال 1393 21:31
نویسنده : تاد استراتر مترجم : مهرداد مهدویان این داستان از مجموعه داستانهای 'تنها در خانه 'ماجرای پسربچهای به نام 'الکس پرویت 'است که به تنهایی و با زیرکی از پس خطرات بزرگ و افراد شرور و کارهای خلاف آنان بر میآید .او هشت ساله است, آبله مرغان گرفته و در خانه بستری است و هیچ کاری نمیتواند انجام دهد جز آن که با...
-
ترس ( آنتونی هوروویتس )
دوشنبه 18 اسفندماه سال 1393 23:28
نویسنده: آنتونی هوروویتس تایپ و انتشار سایت دوران اژدها گری ویلسون گم شده بود در ضمن گرمازده، خسته و عصبانی هم بود. همان طور که به زحمت از مزرعه ای می گذشت که درست مثل مزرعه قبلی بود و دقیقا به مزرعه بعدی شباهت داشت، به روستا، به مادر بزرگش که آنجا زندگی می کرد، و بالاتر از همه به مادرش برای بیرون کشیدن او از خانه...
-
هری پاتر و دومین گوی ( فن فیکشن )
دوشنبه 18 اسفندماه سال 1393 19:05
فن فیکشن هری پاتر و دومین گوی ( ناقص ) نویسنده: الیاس شبح شروع این فن واقعا عالیه ،توصیفات زیبا و قلمی واقعا روان .داستان با توصیف یک مبارزه شروع میشه؛ مبارزه ای که به زیبایی و با دقت روایت شده و در ادامه داستان کم کم وارد محیط شناخته شده داستان هری پاتر میشه و پیش میره . ایده های جالبی مطرح شده که بعضی از این ایده ها...
-
چارلی و کارخانه شکلات سازی ( رولد دال )
یکشنبه 17 اسفندماه سال 1393 21:55
چارلی و کارخانه شکلات سازی نویسنده: رولد دال مترجم: فتح الله جعفری جوزانی داستان این کتاب درباره کودک فقیری است که بسیار به خوردن شکلات علاقه دارد اما چون فقیر است نمیتواند ولی موفق میشود که کارخانه شکلاتسازی که متعلق به شخصی به نام ویلی وانکا است را از نزدیک ببینید.از روی این کتاب فیلمی ساخته شده که حتما دیدین . .
-
دوربین قاتل ( آنتونی هوروویتس )
پنجشنبه 14 اسفندماه سال 1393 20:36
دوربین قاتل نویسنده: آنتونی هوروویتس آن جا یک قطعه زمین بایر بود؛ نه پارکینگ اتومبیل، نه محل ساختمان سازی، فقط یک مربع از سنگریزه و خاک که انکار هیچ کس نمی دانست باید با آن چه بکند. و بعد یک تابستان حراجی های صندوق عقب اتومبیل مثل مگس های توی پیک نیک از راه رسیدند و از آن به بعد هفته ای یک بار در آن جا حراج برگزار شد....
-
تلفن مرده ها ( آنتونی هوروویتس )
پنجشنبه 14 اسفندماه سال 1393 18:38
تلفن مرده ها نویسنده: آنتونی هوروویتس لیندا جیمز این طوری می میرد. او دارد در وسط لندن از عرض هایدپارک عبور می کند که متوجه می شود هوا تغییر کرده. آسمان رنگ زشتی شده، نه سیاهی فرارسیدن شب بلکه ارغوانی مرتعش نزدیک شدن طوفان. ابرها در جوشش اند و لحظاتی بعد نور درخشان چنگال رعد در تمام طول تیمز برق می زند........ .
-
چارلی و آسانسور بزرگ شیشه ای ( رولد دال )
چهارشنبه 13 اسفندماه سال 1393 23:00
چارلی و آسانسور بزرگ شیشه ای نویسنده:رولد دال چارلی، برندهی کارخانهی شکلاتسازی آقای وانکا را که فراموش نکردهاید؟ حالا او سوار آسانسوری بزرگ و شیشهای شده و ماجراهای هیجانانگیز تازهای در انتظارش است. وقتی آقای وانکا سرعت آسانسور را زیاد میکند، چارلی همراه با پدر و مادرش و پدربزرگها و مادربزرگها از جو زمین عبور...