نویسنده: ژول ورن
در شهر بالتیمور آمریکا ساختمان بزرگی هست که به آنا تالار اسلحه می گویند. این ساختمان در دوران جنگ محلی برای افرادی بود که اسلحه می ساختند یا دانشنمدانی که طراح سلاح بودند، اما حالا با پایان جنگ فعالیت در این ساختمان کمتر شده . در این هنگام طرحی عجیب و حیرت انگیز مطرح میشود . طرحی که باعث جنبش و تحرک دوباره در باشگاه سلاح میشود؛ طرح ...
ادامه مطلب ...
نویسنده: ژول ورن
روز 26 ژوئیة 1864 کشتی تفریحی زیبایی با سرعت زیاد در کانال شمال به سمت گلاسکو حرکت میکرد. در انتهای دکل بزرگ کشتی پرچمی با حاشیۀ طلایی جلوه گر بود که علامت مخصوص دوکها و دو حرف E.G بر آن جلوه گر بود. این کشتی متعلق به لرد ادوارد گلناروان یکی از نمایندگان مجلس اعیان و عضو برجستۀ باشگاه کشتیرانی سلطنتی تایمز بود. او به همراه همسر جوان خود لیدیهلنا و پسر عمویش سرگرد مک نبس با این کشتی سفر میکردند. ناگهان جاشوی دیدهبان اعلام کرد یک کوسه بزرگ را در عقب کشتی مشاهده کرده است. در این هنگام ...
ادامه مطلب ...
نویسنده: ژول ورن
این رمان که یکی از شاهکارهای داستاننویسی تاریخ ادبیات میباشد، روایت یک پروفسور آلمانی به نام اوتو لیدانبراک که بر این باور است که برخی دالانهای دهانه آتشفشانها به سمت مرکز زمین میروند. پروفسور برای اثبات این مسئله، به همراهی دوستش و برادرزادهاش پس از گردآوری تجهیزات لازم، از دهانهی آتشفشانی در ایسلند پایین میروند. این سفر با داستانها و ماجراهای شگفتانگیزی همراه است از جمله ...
این کتاب با عنوان های مختلف ترجمه و چاپ شده است. سفر به مرکز زمین، مسافرت به مرکز زمین و ... همچین تعداد زیادی فیلم و سریال و انیمیشن بر اساس این کتاب مشهور ساخته شده است.
ادامه مطلب ...
نویسنده: ژول ورن
در اقیانوس آرام، یک فروند کشتی دستخوش توفان سهمگین شده و نزدیک است به اعماق آب های خروشان فرو برود! سرنشینان این کشتی، پانزده تن کودک هفت تا پانزده ساله هستند. مردی نیست به آنان یاری دهد. توفان کشتی را بسوی تخته سنگ های غول آسای کنار دریا می راند، و «تعطیلات» طولانی و پرماجرا، آغاز می شود. تعطیلاتی خطرناک در سرزمینی ناشناخته و غیرمسکونی! بچه ها برای زنده ماندن، بجز جرأت و همت هیچ وسیله دیگری ندارند...
سریال انیمیشن زیبایی از این کتاب با عنوان پانزده پسر بارها ساخته شده علاوه بر این فیلم سینمایی و همینطور اقتباس های متفاوتی از این کتاب تا کنون روی پرده سینماها و تلوزیون رفته.
نویسنده: ژول ورن
در سوسیته ی سلطنتی انگلستان همه افراد حاضر در جمع، برای کسی دست می زدند و سوت می کشیدند و هورا می گفتند. انگار فرد معرفی شده کار مهمی انجام داده بود.
او وقتی برای سخنرانی بر روی سکو حاضر شد، پیرمردی بود با قامتی بلند و دستهایی چروکیده. او خود را اینگونه معرفی نمود: خانمها و آقایان من دکتر فرگوسن هستم.... و همینطور خلاصه ی سفرش را در دید همگان شرح داد.دکتر فرگوسن در جوانی به فکر سفر کردن به قاره ی آفریقا بود. آن هم سفر با بالنی که اختراع شده بود، اما هر جهانگردی که با آن به قاره ی آفریقا سفر می کرد، جان سا لم به در نمی برد.
نویسنده: ژول ورن
کتاب دیوار چین داستان مردی است به نام کینفو بازرگان میلیونری که بخاطر ورشکستگی تصمیم به خودکشی میگیرد اما جرئت این کار را ندارد. پس به دستیارش آقای وانگ نامهای مینویسد و از او میخواهد که در یک روز مشخص، او را بکد. اما .آقای وانگ چند روز بعد به طور مرموزی ناپدید می شود و کینفو به زودی متوجه میشود که خبر ورشکستگیاش دروغ بوده و اکنون میکوشد تا برای حفظ جانش، آقای وانگ را یافته و به او بگوید که از تصمیمش صرفنظر کرده است....
احتمالا متوجه شدین که این داستان مشابه یکی از فیلمهای طنز ایرانیه .
ادامه مطلب ...