نویسنده: ژول ورن
داستان در مورد قلعه ای است که اهالی آن منطقه فکر میکنند اشباح در آن زندگی میکنند و ...
این کتاب به نامهای قصر کارپاتها و قلعه مرموز نیز معروف است.
خرداد ماه بود، چوپانی در زمینهای ناهموار گله های خود را می چرائید، زمین پر از علف های سر سبز و درختان زیبا بود. این درختان تحت تاثیر بادهای شمالی بودند.
فریک چوپان را همه اهالی دهکده ورست می شناختند و او را فریکی صدا می کردند. او در نزدیکی دهکده، در جای بسیار مرطوب و کثیف می نشست و گله های خود را می چرانید...
.
لطفا لطفا کتاب های اگاتا کریستی و سر ارتو کانن دویل رو بزارید چون خیلی طرفدار دارن
کتاب زیاده برای گذاشتن دارم نویسنده هارو کل کتابهاشونو میذارم بعد میرم سراغ نویسنده جدیدکلی کتاب از آگاتا کریستی دارم حتما میذارم