نویسنده: کتاب سرخ
احتیاجی به دیده یا تشویق شدن نداریم. در روشنایی یا تاریکی، می کشیم و کشته می شویم. بند چکمه هایمان را سفت می کنیم، چه صبح که خروس می خواند و چه شب که خواندن دست جغدهاست. شکارچیانی به دنبال شرورترین موجودات جهان...در جهانی واهی سرگردان...به دنبال آن دیو، جن یا انسان.
آهنگ اسلحه ها که نواخته می شود، پایان بی چون و چرای آن خون است. مرگ و پیروزی برای ما یکیست. تاریکی با هزاران هزار چنگال خود به سوی عالم و زیبایی هایش دست درازی میکند، دست هایمان نمی لرزد، پاهایمان عقب نمی کشد...باید دست ها را کوتاه کنیم و بذرهای عدل و داد را بپاشیم. هر کجا که باشیم نگهبانان جهانیم و تنها یک نام داریم. (( جنگجویان وسپار)).