مجموعه وارکرافت جلد شانزدهم استورنج ریج
نویسنده: ریچارد ناک
"تورا" اورک ماده ای هست که بعد از رسیدن به سن جنگجویان و اثبات مهارت و لیاقتش ،صاحب تبر افسانه ای براکس می شه ، تبری که ترال به توصیه شمن پیر آن را به تورا می ده اما تبر با خودش رویاهایی رو برای تورا می یاره ، رویاهایی که نشون می ده براکیسگار چگونه با خیانت الف شب به قتل می رسه و نامی که هر بار براکس زمزمه می کنه ، ملفاریون استرم ریج ... ملفاریون استرم ریج ...
مجموعه وارکرافت جلد دوازدهم شب اژدها
نویسنده: ریچارد ناک
او اسیر شده بود... اسیر....اسیر...!
تاریکی زِندان ،اطرافش را فرا گرفته بود.او نمی توانست نفس بکشد.او نمی توانست حرکت کند...را دیوانه می کرد.لازم بود که آزاد باشد.باید راهی برای فرار می یافت...
نوری سبزرنگ و کورکننده او را فراگرفت. او جیغی کشید و با دردی کشنده از زندانش به فراسو پرتاب شد.
اما آن جیغ به نعرهای قدرتمند آمیخته با خشم ناب تبدیل شد...
ادامه مطلب ...
مجموعه وارکرافت سه گانه نبرد باستانیان جلد دوم اهریمن روان
نویسنده: ریچارد ناک
این کتاب شامل وقایع مهمی است که در تاریخ وارکرفت از یاد نمیروند. همچون بازگشت لرد خاویوس، مبارزهٔ اژدهایان علیه لژیون سوزان و مهم تر از همه ساخته شدن اهریمن روان به دست نلثاریون، اژدهای سیاه که بعدها به مرگبال مشهور شد (شخصیت اصلی در cataclysm) در این کتاب شاهد توصیفهای زیبایی از جنگهای الفهای کلیمدور در برابر لژیون آتش هستید؛ و حضور رونین، کراسوس، ایلیدن و ملفاریون در این جنگها جذابیت بیشتری به داستان میبخشد. در این داستان دست چپ سارگراس یعنی آرکیماند وارد ازراث میشود و با تدبیر و زیرکی فوق العادهٔ او، نقشههای سارگراس عملی میشود؛ ولی حضور اژدهایان و ساخته شدن اهریمن روان چیزی است که نه لژیون آتش، نه الفهای مقاومت کننده در برابر لژیون و نه حتی اژدهایان آن را پیش بینی نمیکردند. کراسوس بیش از این نمیتواند در برابر فاش شدن اسرار آینده مقاومت کند ... در این داستان تقابل کاراکترها از لذت بخش ترین قسمتهای داستان به شمار میروند. از جمله رویارویی نلثاریون و ملفاریون و رویارویی دوباره ملفاریون و لرد خاویوس.
مجموعه وارکرافت سه گانه نبرد باستانیان جلد اول چشمه جاودانگی
نویسنده: ریچارد ناک
کراسوس و رونین (از شخصیتهای اصلی داستان) به وسیلهٔ آشوبی در زمان به ده هزار سال گذشته باز میگردند. این در حالی است که آنها ویرانی کوئل تالاس و دالاران را توسط شاهزاده خائن، آرتاس منتیل دیدهاند. آنها به زمان اولین هجوم لژیون به ازراث (Azeroth) باز میگردند. در زمانی که چشمهٔ جاودانگی پر قدرت هنوز وجود داشت و الفهای کوئلدوری یا الفهای شب برگرداگرد آن میزیستند. کراسوس و شاگردش رونین، در ابتدا تصمیم میگیرند که هیچ کاری انجام ندهند، مبادا که به تغییراتی در آینده منجر شود. اما بعد در مییابند که ساختن آینده بدون دخالت آنها امکانپذیر نیست.
ادامه مطلب ...