کتابخانه ای برای همه
کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه
کتابخانه فانتزیهری پاتر و مرگخوار ولدمورت ( فن فیکشن )
فن فیکشن هری پاتر و مرگخوار ولدمورت ( ناقص )
نویسنده: khorzo-khan
این فن فیکشن نثر و قلم مناسبی داره . البته نویسنده در ابتدا گفته تازه کاره و این داستان اولین کارشه اما باید اعتراف کرد قلم و نگارش مناسب بوده چون بارها نویسنده هایی دیدم که با وجود اینکه بارها دست به قلم بردن باز هم قلمی و نثری غیر قابل قبول و ضعیف دارن. تا جایی که از ابتدای داستان مطالعه کردم غلط املایی به چشم نخورده و این خودش نکته مثبتی هست . مقداری از داستانو خوندم و به نظر میاد نویسنده ایده جدید و مناسبی داشته اما طبق معمول داستان ناقص باقیمانده .
جیغ ( آر ال استاین )
نویسنده: آر ال استاین
لوسی عاشق داستان های دیو و پری است.آنقدر از این داستان ها گفته که خانواده و دوستانش کفرشان در آمده است. ولی یک روز لوسی با یک دیو واقعی و زنده روبرو می شود! ولی چه بد که لوسی آنقدر داستان های دیو تعریف کرده که هیچ کس حرفش را باور نمی کند. و چه بد که دیو هم می داند که او را شناخته و سر در پی او می گذارد...
ادامه مطلب ...
شاهزاده شریر یا برادر یک پادشاه ( جرج آر آر مارتین )
نویسنده: جرج آر آر مارتین
مترجم: نگار - کاری از سایت وستروس
این کتاب بیانگر تاریخ سرزمین وستروس و دوران پادشاهی خاندان تارگرین تا شورش بزرگ و روی کار آمدن رابرت باراتیون است.
ملاحظاتی از دوران جوانی، ماجراجویی ها، سوء رفتارها، و ازدواج های شاهزاده دیمون تارگرین، آن گونه که توسط استاد اعظم گیلدین از سیتادل اولدتاون به نگارش درآمده در اینجا توسط جرج آر آر مارتین نقل می شود.
دیو و دختر ( آر ال استاین )
نویسنده: آر ال استاین
تایپ و انتشار: وبلاگ اعماق وحشت
لوسی عاشق داستان های دیو و پری است.آنقدر از این داستان ها گفته که خانواده و دوستانش کفرشان در آمده است. ولی یک روز لوسی با یک دیو واقعی و زند روبرو می شود! ولی چه بد که لوسی آنقدر داستان های دیو تعریف کرده که هیچ کس حرفش را باور نمی کند. و چه بد که دیو هم می داند که او را شناخته و سر در پی او می گذارد... در آخر داستان معلوم می شود که خود لوسی و خانواده اش چیزی از دیو بدتر(یا شاید هم خود دیو) هستند و برای این که معلوم نشود که آن ها هم دیو هستند و بتوانند در شهر میان مردم زندگی کنند،دیو دیگر که مسئول کتابخانه شهر است را می خورند.
اطلاعیه ( شماره دو )
سلام
با تشکر از دوستانی که همچنان وفادار باقی موندن و به اینجا سر میزنن و نظر میذارن
خوب این مدت تمام وقت در حال گذاشتن لینک دانلود کمکی و اصلاح لینک فن فیکشن ها بودم
اما در کمال تعجب امروز دیدم مشکل مسدود شدن لینک های کوتاه برطرف شده
و متاسفانه نه خود من دیده بودم و نه کسی اطلاع داده بود
بر همین اساس میشه به مرور لینکهای باقی مانده اصلاح بشه
پس از امشب شروع می کنم به گذاشتن کتاب های جدید
امیدوارم همچنان همراه کتابخانه کوچیک خودتون باشین
و با نظرات و همراهیتون باعث خوشحالی و ادامه دادن من بشین
با تشکر
پرواز کن ( فن فیکشن )
فن فیکشن پرواز کن ( ناقص )
نویسنده: جیمز پاتر
بعد مدتها یک فن جدید . این فن فیکشن به قلم نویسنده فن فیکشن هری پاتر و روشنایی در تاریکی هست . در ابتدای داستان نویسنده تذکر داده که داستان ربط چندانی به هری پاتر نداره اما به دلیل اینکه این داستانو مطالعه نکردم نمیتونم درباره داستان اظهار نظری بکنم .
ادامه مطلب ...
پرنسس و ملکه ( جرج آر آر مارتین )
پرنسس و ملکه از مجموعه زنان خطرناک
نویسنده: ج.ر.ر . مارتین
مترجم: شهاب
اگر به مجموعه بازی تاج و تخت علاقمند هستید با مطالعه این کتاب میتوانید به بخشی از تاریخ و گذشته سرزمین وستروس و نبردها و حوادث پیش آمده در این سرزمین پی ببرید.
رقص اژدهایان نامی است استعاری که به درگیری های خونین و وحشیانه بین دو شاخه ی اصلی خاندان تارگرین برای تخت آهنین وستروس، بین سال های 129 تا 131 پس از اگان اطلاق می شود. توصیف کردن اقدامات سیاه، ظالمانه و خونین این دوره با عبارت رقص مارا به بیراهه می برد. شکی نیست که منشاء این عبارت یک ترانه سرا بوده است . مردن اژدهایان بسیار مناسب تر خواهد بود، ولی سنت و زمان کاربرد شاعرانه تر را در صفحات تاریخ حک کرده، از این رو ما نیز به همراه دیگران باید برقصیم.....
فرانکنشتاین ( مری شلی )
نویسنده: مری شلی
فرانکشتاین؛ یا پرومتهٔ مدرن معروف‌ترین اثر نویسنده انگلیسی مری شلی است. ایده اولیه نوشتن این کتاب را لرد بایرون (۱۸۲۴-۱۷۸۸) شاعر رمانتیک انگلیسی و از دوستان خانواده شری‌ها پیشنهاد کرد. فرانکشتاین اولین بار در سال ۱۸۱۸ منتشر شد. فرانکشتاین دانشمند جوان و جاه طلبی است که با استفاده از کنار هم قرار دادن تکه‌های بدن مردگان و اعمال نیروی الکتریکی جانوری زنده به شکل یک انسان و با ابعادی اندکی بزرگ‌تر از یک انسان معمولی می‌سازد. موجودی با صورتی مخوف و ترسناک که بر همه جای بدنش رد بخیه‌های ناشی از دوختن به چشم می‌خورد. این موجود تا بدان حد وحشتناک است که همگان، حتی خالقش از دست شرارت‌های او فرار می‌کنند. هیولایی که که خالقش نیز نمی‌تواند آن را کنترل کند و خود مقهور آن می‌شود. فرانکشتاین شهرت خود را بیش از هر چیز مدیون اقتباس‌های سینمایی خود است. اولین اقتباس سینمایی آن در سال ۱۹۱۰ توسط کمپانی ادیسون ساخته شد. این اقتباس ۱۲ دقیقه طول داشت. اما اولین اقتباس مشهور از آن در سال ۱۹۳۱ با نقش آفرینی بوریس کارلوف و کارگردانی جیمز ویل ساخته شد. کارلوف با بازی در نقش هیولای فرانکشتاین در این فیلم به شهرت زیادی رسید. از روی این اثر بیش از ۳۰ اقتباس سینمایی یا تلویزیونی ساخته شده‌است که آخرین آن‌ها در سال ۱۹۹۴ با نقش آفرینی بازیگر معروف سینمای هالیوود، رابرت دنیرو در نقش هیولای فرانکشتاین و کنت برانا در نقش فرانکشتاین بوده‌است. کارگردانی این اثر با خود کنت برانا بود.
اطلاعیه
دوستان متاسفانه لینکهای کوتاه ترینبیت به دلیل فیل شدن کل این نوع لینکها از دسترس خارج شده
در صورت دیدن لینک خراب اطلاع بدین تا عوض بشه
خبر دوم اینکه به دلیل مشکلی که گفتم در حال آپلود دوباره بعضی کتابها هستم تا علاوه بر تصیحح لینکهای
خراب ترینبیت لینک دانلود از پیکوفایل هم قرار بگیره .
این روند از بخش فن فیکشن که برای خودم هم مهمتره شروع شده و به همین علت هست که در چند روز اخیر
کتاب جدید قرار نگرفته .
سعی میکنم در کنار ویرایش و قرار دادن لینک سالم و کمکی برای فن فیکشن ها کتابهای جدید هم قرار بگیره
با تشکر از همراهی و صبر شما
حانه شیاطین ( آرزو مهبودی )
نویسنده: آرزو مهبودی
خانه ای بدیمن... خانه ای که ساکنانش را آزار می دهد ... خانه شیاطین ...
در بستر مرگ پیرزنی شیطان پرست خانه اش را وقف شیطان می کند! این خانه برای ابد گرفتار شیاطین است و ساکنان آن روی خوش نمی بینند . ارواح و شیاطین اینجا را مال خود می دانند و هرکس که در آن سکونت کند اذیت می کند.
شب بر پهنه آسمان و زمین سایه افکنده بود . همه جا را تاریکی و ظلمت پوشانده بود و تنها گه گاه تک ستاره ریزی به زحمت از پس ابرهای تیره سرک می کشید و چشمکی می زد . درختان باغ گاه شاخه هایشان را به دست نسیم نسبتا تندی که بی سرو صدا از میان برگ ها رد می شد می سپردند تا با سایه های بزرگ و وهم انگیزشان وحشت فضا را مضاعف کنند .
در آن عمارت بزرگ و ییلاقی ، پیرزن چروکیده و رنجوری در تختخواب بزرگی افتاده بود و انتظار مرگ را می کشید و ناله هایش تنها صدایی بود که هرازگاهی سکوت ظلمانی شب را می شکست .
ادامه مطلب ...