کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی

نعره گربه ( آر ال استاین )

نعره گربه ( آر ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

آقای کینز با خوشحالی گفت: «عالی بود، بچه‌ها! عالی بود!» و صدایش تو سالن پیچید. من و رایان و فردی تعظیم کردیم. این اولین تمرین شبانه ما بود و خیلی خوب اجرایش کرده بودیم. بالاخره همه جمله‌هایمان را حفظ شده بودیم و حرکاتمان هم روی صحنه خیلی نرم‌تر شده بود.

این تمرینِ خوب، بهم کمک کرد که حداقل برای یک مدت کوتاه ماجرای ناهار را فراموش کنم. دلم نمی‌خواست بهش فکر کنم. دلم می‌خواست خاطره‌اش را برای همیشه از ذهنم پاک کنم. خیلی خجالت کشیده بودم. خیلی تحقیر شده بود.
رایان کیسه ناهار را از دستم کشید و پاره‌اش کرد. اثری از سر گربه نبود. یک ساندویچ و یک سیب سبز. رایان سیب را بالا گرفت و گفت: «آلیسون، تو اینو دیدی؟ همین بود؟»

کنار میز ایستاده بودم، لبه میز را دو دستی گرفته بودم و سرتا پایم می‌لرزید.همه بچه‌هایِ تو ناهار‌خوری بهم زل زده بودند. از لای دندان‌های کلید شده‌ام به زحمت گفتم: «من... نه... خیالاتی نشده بودم.» و بعد برگشتم و از ناهارخوری دویدم بیرون. یکراست دویدم طرف قفسه‌ام، کت و کتاب‌هایم را برداشتم و مثل باد برگشتم خانه.

  

دانلوددانلود

.

نظرات 5 + ارسال نظر
هلیا پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 03:29 ب.ظ

عاشق کتاباااشم واقعا عالیه

helya چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 03:51 ب.ظ

کتابای خوبی میذاید باز هم از اینا بگذارید.

ریوسا شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:55 ب.ظ

کلا موضوعش چیه؟ من میخواهم قبل از خوندش بدونم

old man سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 04:42 ب.ظ

خوندم
خیلییی مبالغه دداره

من خودم نخوندم

Diba جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 06:51 ب.ظ

ممنون!عالیه!چقدر کتاب جدید گذاشتی!آفرین

متشکر که همچنان سر میزنی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد