کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی

چشم ققنوس ( فن فیکشن )

چشم ققنوس

فن فیکشن چشم ققنوس ( ناقص )

نویسنده: منا روزبهانی

1 مارس سال 1861 شمال آمریکای جنوبی عمارت اربابی چارلستون

دختر خدمتکار می دوید. ده دقیقه ی پیش از طرف اربابش احضار شده بود و تاخیر بیش از این موجب می شد که تنبیه شود. خدمتکار از اربابش می ترسید، همه از او می ترسیدند. تنبیه هایی که او برای افراد تحت فرمانش در نظر می گرفت، اغلب بدنی بودند و بیشتر اوقات خودش اجرایشان می کرد، بسیار بی رحمانه. از شنیدن ضجه ی آن ها خوشش می آمد. برده ها هم یاد گرفته بودند تا جایی که می توانستند زیر شلاق های او فریاد بکشند، بلکه زودتر خلاص شوند. بیشتر مرگ و میر در آن عمارت مربوط به همین علاقه ی ارباب می شد.

  

دانلوددانلود

.

نظرات 12 + ارسال نظر
نیروانا شنبه 6 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 03:07 ب.ظ

چقدر داستانش متفاوت با بقیه بود حیف که کامل نیست

حامد دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 09:48 ب.ظ

سلام
از این نویسندش خبری نشد؟
قرار بود تابستون دوباره شرو کنه
یا این هم غیبش زد؟

سلام
چرا برگشته داره فصل میده کتابشو باید لینکهاشو تغییر بدم بعد هم فصل جدیدهارو میذارم

tina چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 11:14 ب.ظ

سلام
امروز ی چیز جالب دیدم وجدانم نزاشت خبر ندم نمیدونم میدونی یا ن ولی نویسنده چشم ققنوس برگشته و داره داستانو ادامه میده و فصل جدیدم گذاشته

سلام
من هم دیدم و فصلهارو گرفتم منتظرم کمی بیشتر بشه بعد پست کتابو کلا ویرایش کنم احتمالا امروز یا فردا پست ویرایش میشهمتشکر خبر دادی

tina شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 04:40 ق.ظ

سلامی دوباره پس از مدتها ای دوست
دیدم خیلی از تعداد کم نظرات ناراحتی گفتم ی خودی نشون بدم
امتحانا ک تموم شد خودمو با فنها کشتم ولی الان یادم نیس چی خوندم چی نخوندم
دیگه خلاصه این ی موردو یادم بود من ک نسبتا خوشم اومد بد نبود هرچند لازم نیست چیزی بگم ی نفر ی نقد خیلی خوب انجام داده و بسیار کامل
خعلی تچکر کلا اینجارو خیلی دوس میدارم هر دفعه میام ی چیز جدید گذاشتی

سلام چه عجب از این طرفها
من این فنو نخوندم نویسندش گفته تابستون احتمالا ادامشو منتشر کنه حالا باید دید پیداش میشه یا نه

رضا شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 02:35 ق.ظ

فن قویه ضعیف. جدا خودش کلی حرفه ها. همینجور ساده از کنارش نگذرید

تعریف جالبیهقویه ضعیف من خودم که هنوز نخوندم
دیشب تونستم سه تا دیگه حاضر و آپلود کنم

mehran سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 06:06 ب.ظ

منتظر فن بعدیت هستیم داداش

یک فن دیشب آپلود کردم که البته توی صف گذاشتن قرار گرفت برای بعد از مجموعه فعلی که در حال گذاشتن هستم

mehran سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 06:05 ب.ظ

اینم خوندم به نظر من ترجمه شده بود شایدم نبودو اشتباه میکنم. بزرگترین حسنش نداشتن غلط املایی بود. نثر بدی نداشت ولی تو توصیف جزئیات کمی ضعیف بود. نویسنده باید قدرتی تو نوشتش باشه که خوننده بتونه صحنه رو تجسم کنه نه به صورت گنگ از کنارش بگذره. بزرگترین ایرادش بی اثر شدن تمامی کاراکترای هری پاتر خانم رولینگ بود طوری که شخصیت جدیدی به نام رابرت خلق شد که داستان حول اون میچرخید ولی شخصیت اصلی نبود. شخصیت اصلی این داستان اون انگشتره بود که در اختیار ولدموت و کنارش هری بود پس باید بیشتر به اونا پرداخته میشد سفر انگشتر تو طول تاریخ نهایت تو 3-4 فصل جمع میشد که همین امر باعث ضعف داستان و گسستگیش شد و باعث گیج شدن خوننده میشه. یکی از اشتباهات نویسنده بیان داستان و ادامش تو سه برهه مختلف از زمان بود که یه دونشو وسطا ول کرد که همون نحوه به دست اوردن انگشتر توسط ولدمورت بود. حضور البوس تو ذهن اسنیپ و توان برگشت به یه جسم مادی نقض قضیه هورکراکس هست و اگه وجود داشته باشه باید چیزی سیاه تر از جادوی ساخت هورکراکس باشه و طبق شناختی که از دامبلدور داریم محال ممکنه و درگیری ذهنی که وجود داشت تو هیچکدوم از فن هایی که تا به حال خوندم به این صورت نبود به نظر من نه تنها نقطه مثبتی نبود بلکه یه ضعف بود. کاراکترای داستان به صورت هرمی رشد میکرد و ظاهرا نویسنده دیگه توان جمع کردن داستانو نداشت. طرح نویی داشت ولی نتونست چاله هایی که تو داستان به وجود اورده و ذهنمونو درگیرش کرده رو جواب بده شاید جواب بعضیا این باشه چون داستان ناقصه و بعدا به جواب میرسید ولی به نظر من بعد هر فصل به مجهولات داستان اضافه میشد. داستان جالبی داشت ولی نحوه بیان ضعیف بود. از اون معدود داستانایی بود که میخوندم یه چشم به تعداد صفحات مونده بود تا سریعتر تموم شده.
در یک کلام در مورد این فن میشه گفت فن قویه ضعیفی بود.

این داستان نیمه فن فیکشن بود به گفته نویسنده و البته ظاهرا اولین تجربه داستان نویسی این نویسنده . در کنارش این نویسنده کار ویرایش بعضی داستانهای الستورو انجام میداده و از طرفدارهای فن های این نویسنده و دوستانش بوده که البته داستانهای الستور توی رده فوق ضعیف طبقه بندی میشی حتی با ویرایش که گاهی اصلا اثرش معلوم نبوده .
خودم این داستانو نخوندم تا الان

رضا سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 12:07 ق.ظ

نه قرار بود نزاریش !!!! پ ن من خواهشیدم ازت نزاریش تا کامل شه خو.

سلام از این طرفها راه گم کردی الان یک فن حاضر کردم شد امشب آپلود کنم البته اگه نت بذاره چون الان دو شبه چند تا کتاب و فن گذاشتم آپلود کنم نت بازی در میاره

amin شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 08:32 ب.ظ

مرسی فن گذاشتی راستی فن کامل چی شد؟ و در ضمن آیا در تابستون فنی میمونها برا خوندن؟

نمیدونم چیزی بمونه یا نه
باید دید از کسایی که گفتن دارن مینویسن خبری میشه فن کامل یکی هست باید با نویسنده هماهنگی بشه فعلا نتونستم اینکارو بکنم

حامد شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 11:30 ق.ظ

فن فیکشن جذابیه ولی آدم هی سیر داستانو گم می کنه
حیف ک ناقصه

نویسندش مدتی گفته مشکل داره و رفته ولی وعده داده حداکثر تا بعد تابستون برمیگرده و داستانشو کامل میکنه

teimoor شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 08:15 ق.ظ

با سلام و خسته نباشید.
می خواهم بدانم که چرا مثل قبلا نظر خودتان را در مورد
فن نمی نویسید.بیشتر از خود داستان بیشتر از نظر شما
نسبت به فن باعث خواندن یا نخواندنش می شد.

این داستانو من نخونده بودم در واقع این فن و دو فن گذشتگان و سرنوشت نامعلومو اصلا وقت نکردم بخونم
فعلا وقتم خیلی محدوده که باعث شده حتی برای مطلب گذاشتن دچار مشکل بشم یا نظراتو خیلی دیر جواب بدم

ali جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 10:26 ب.ظ

این قن ماله یکی از کاربرایه بوک پیج نبود؟

این فن توی چند سایت و وبلاگ منتشر شد از جمله وبلاگ خود نویسنده
ولی توی بوک پیج هم احتمالا منتشر شده چون قبل اینکه تبدیل به سایت بشه و هنوز وبلاگ بود توی وبلاگشون منتشر میشد

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد