کتابخانه ای برای همه
کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه
کتابخانه فانتزیهری پاتر و محفل سیمرغ ( فن فیکشن )
فن فیکشن هری پاتر و محفل سیمرغ
نویسنده: آلبوس دامبلدور - محمد عباسی
این فن از فن فیکشن های زیبا و خوش قلمه ، تنها مشکل شروع ضعیفه داستانه و البته ضعف در بعضی ماجراها مثل جستجو و نابودی هورکراس ها .
در کل فن خوبی هست و زیبا نگاشته شده .
دانلود فن فیکشن هری پاتر و محفل سیمرغ
.
چرا نمیتونم دانلود کنم یه بار کردم ولی دیگه نمی تونم
لینک تصحیح شد
به گمونم نویسنده عزیز انشاش از من بدتر بوده خو عزیز من این چه وضعشه اخه؟شروع داستان که خیلی خفن بود اصلا.هری که کلا خواب بود فقط برا خوردن از جاش پا میشد.اتفاقات م که خیلی سریع رخ میداد یهو داریوش اومد گفت سلام من داریوشم هریم گفت سلام بعد رفت برقصه خونه رو که زدن کن فیکون کردن فرتی دوباره ساختن.بعد نمیدونم چرا احساس میکردم ی چیزایی مثل انگشترو قصر و اینا اشناس برام که با خوندن نظر برادر رضا تازه گرفتم چی بود و چیشد.یعنی اینکه من تا اخر داستان سرمو نکوبوندم به دیوار نشان از صبر ایوب من داره واقعا
داستانش قشنگه اما وقتی دو سه بار میخونی کامل متوجه میشی بیشتر حاشیه سازی کرده
معمولا ایده توی داستان مطرح میکنن اما فراموش میکنن یا رهاش میکنن برای همین توی بعضی فن ها بعضی مسائل گنگ و بی جواب میمونه
خیلی متشکرم. اما دیگه داری شکست نفسی میکنی. واقعا اگر ایده ای هم ب ذهنم بیاد با سر میرم واسه ی نوشتن. مشکل اینجاس ک مخم غیرفعاله. راستی تو چرا نمینویسی؟ امممم میگم راستی چند سالته ک این همه ارتباطات با نویسنده ها داری؟
اگه میتونی حتما بنویس
من میذارم اینجا
خود من هم خواننده چون فن باشه میخونم
قبلا با خیلی نویسنده ها آشنا بودم یعنی همون زمان داغ بودن هری پاتر اما الان بیشتر یا رفتن یا خبری ازشون نیست
دقیقا داستان ارباب جادو ( مال the best wizard که البته من خدای فن فیکشن میدونمش) رو نوشته. همون قصر هفت طبقه تو اتاق اسرار از دست دادن نیروهای قبلی و بدست آوردن نیروهای جدید خودش! حتی اسمی هم ازش نیاورده ک بگه کپی رایت از اون کتابه. البته واقعا نبایدم بگه چون چیز جزئی نیست که. تقریبا اصل ماجراس.و البته خیلی چیزهای دیگه ک از کتاب های دیگه درآورده. واقعا نمیدونم بهش چی بگم ، متقلب؟ می ترسم حالا ب هر دلیلی تهمت زدهباشم بهش. تهمت الکی. ولی خب شما بگید چیه اسم این کار؟
the best wizard یکی از بهترین فن نویسها و فعالترینها بود
یک فن ناقص دیگه هم داشت به اسم هویت واقعی اما خوب نصفه ول شد
البته تا جایی که یادمه دو یا سه فن به این اسم وجود داشت که همه ناقص بود
قبلا فصلهای فن هویت واقعی رو داشتم اما بعد پاک شد
نویسنده ی این داستان احتمالا توی مدرسه انشاهاش رو زیر صفر می‌گرفته. خو آخه این چ طرز نوشتنه ؟ !!!!!! بعدشم من موندم چرا داستانو انقد الکی الکی برده جلو؟ مثلا اومده میگه در زد گفت من رئیس محفل ققنوسم.(o.O) بعد درو باز میکنن داریشوم با محفل سیمرغ میاد بعد میان تو هری ب راحتی تمام ولش میکنه میره پا میشه میرقصه. بعد میره میخوابه( الان دوست دارم برم خودمو خفه کنم )صبح ک شد داریوش هم توخونه ویزلی هاس(o.O)یعنی تمام مسائل رو ب مسخره و ساده گرفته. اگر ی نثر خوب همراه این ایده ها بود و یکمیم این نویسندش از مخ استفاده میکرد ی داستان قشنگ میشد.
رضا فن خون خوبی هستی چرا نمینویسی
واقعا با علاقه ای که داری فکر میکنم بخوای بتونی
خیلی قشنگ بود ممنون