مجموعه نبرد با شیاطین جلد هشتم جزیره گرگها
نویسنده : دارن شان
در کتاب هفتم خواندیم که گروبز از گروه مریدها از جمله برانابوس و بک، کرنل و... از هم جدا شده، و به همراه میرا و شارک به دنبال کشف راز حملهٔ گرگ نماها و لمبها می روند. و در کتاب هشتم هم به دنبال همین ماجرا به جزیرهای راه پیدا میکنند که گرگ نماها را در آن پرورش داده و حتی باعث زادولد آنها نیز میشوند تا بتوانند و از آنها نسل جدیدی را به وجود میآورند تا با تغییراتی ژنتیکی آنها را فرمانبر خود کنند. در ادامه طی ماجراهایی گروبز نیمه دوم وجودش (گرگینه) را آزاد میکند و رهبری گرگنماها را برعهده میگیرد. او به نیمه گرگ نمایی تبدیل میشود که قطعهای از کاگاش هم هست.
ادامه مطلب ...مجموعه نبرد با شیاطین جلد هفتم سایه مرگ
نویسنده : دارن شان
بک که دوباره به دنیا برگشته است ، همراه با درویش در کارشری ویل زندگی می کند و به استعدادی پی می برد که بعد از رجوعش در دنیا به وجود آمده است.در این حال یک شب ناگهانی به خانه ی آنها حمله می شود اما نه توسط هیولا ها . بک ، درویش و مریدان برای پیدا کردن مقصر این کار دست به کار می شوند ولی بک حقیقتی را پیدا می کند ....حقیقتی از جنس مرگ!!
ادامه مطلب ...مجموعه نبرد با شیاطین جلد چهارم بک
نویسنده : دارن شان
داستان در مورد دختری در مورد بکه.اون در قلعه زندگی می کنه که حمله بهش توسط موناتا امری خیلی معمولیه.اما خب وقتی یه پسر خیلی سریع به قلعه اونا میاد و از اونا کمک می خواد زندگی اون عوض می شه.در این کتاب می فهمیم چرا لرد لاس شطرنج دوست داره.اونا باید به کمک یک کاهن تونل باز شده ای رو ببندند....
ادامه مطلب ...مجموعه نبرد با شیاطین جلد سوم فاجعه اسلاتر
نویسنده : دارن شان
در این کتاب به درویش پیشنهاد همکاری در فیلمی به نام فاجعه اسلاتر را می دهند.کارگردان فیلم داویدا هایم و دستیار کارگردان هم یونی است.درویش، گروبز و بیل ای به منطقه فیلم برداری می روند.اما گروبز متوجه می شود که شیاطین در فیلم، واقعی هستند.....
ادامه مطلب ...
برگرفته از کتاب ساعت وحشت
خلاصه کتاب:
پسری
به نام دالی در شب هالووین میخواهد لوزه هایش را عمل کند. او از این موضوع
میترسد اما چاره ای ندارد. سپس پرستاران او را به اتاق اش هدایت میکنند.
او در آن جا هم اتاقی اش مارتین چارلز پسری کوتاه قد با موهایی قهوه ای را
میبیند. اسمش را از تابلوی بالای سرش خواند. پسر جیغ میزد و فریاد میکشید
من مارتین نیستم! من مارتین نیستم! پرستاران سعی داشتند آمپولی به او بزنند
اما او خودداری میکرد. پرستار به دالی گفت که قرار است پای مارتین را قطع
کنند، به همین دلیل او وانمود میکند که مارتین نیست! و سپس پرستاران از
اتاق خارج شدند و مارتین را با دالی تنها گذاشتند...
نویسنده: آر.ال.استاین
هالووین ( مقدس دانستن = Halloween - hallow ) جشنی است قدیمی که غروب روز سی و یکم ماه اکتبر برگزار می شود و تاریخچه ای طولانی دارد . در قرون وسطی در بریتانیای قدیم ( یعنی انگلستان ، اسکاتلند و ولز ) . این جشن جنبه ی مذهبی داشت و مردم معتقد بودند این روز ، مقدس است و به همه ی قدیسان ( آدم های مقدس و پیشوایان دینی ) تعلق دارد . مردم خرافاتی بریتانیا ، در این شب روی تپه ها آتش های بزرگی روشن می کردند تا به این وسیله ارواح ناپاک مثل شیاطین ، جادوگر ها ، جن ها و پری ها را فراری بدهند ، اما با گذشت قرنها ، این جشن کم کم جنبه ی مذهبی اش را از دست داد و به مراسمی تفریحی برای بچه ها و جوانها تبدیل شد.
اسم من اهریمن جلد چهارم از مجموعه تالار وحشت :
نویسنده :آر-ال-استاینR.L.Stineامیدوارم خوشتون بیاد........
داستان در مورد دختری به نام مگی است که در سالروز تولد سیزده سالگی اش پی می برد که دارای نیرویی اهریمنی است...
ادامه مطلب ...