کتابخانه ای برای همه
کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه
کتابخانه فانتزیمیزبان
داستان کتاب در آینده اتفاق می افته . کره زمین توسط ارواحی از کرات دیگه تسخیر شده و بعضی از انسانها در حال فرار از ارواح هستند . یکی از این افراد ملانی است که به تازگی کشته شده و آماده برای ورود روح به بدنشه , آواره اسم روحی است که قراره وارد بدن ملانی بشه .آواره یکی از معروفترین و قدیمیترین ارواحه که 8 زندگی کامل داشته , اما ملانی حاضر نیست فکر و ذهن خودش را تسلیم این روح کنه ..
سپیده دم
جلد چهارم مجموعه گرگ و میش ( توالایت)
نویسنده : استفانی میر
این کتاب سه بخش دارد که راوی بخش اول و سوم آن بلا اسوان است و بخش دوم آن توسط جیکوب بلک روایت می‌شود. اتفاقات هر بخش در ادامه بخش قبلی رخ می‌دهند و داستان آن ادامه داستان کتاب قبلی به نام کسوف است.
خلاصه ای برای این جلد نذاشتم تا داستان لو نره چون مطلبی که برای خلاصه بود بیشتر توضیح کل داستان بود تا خلاصه!!
ادامه مطلب ...کسوف
جلد سوم مجموعه گرگ و میش ( توالایت )
نویسنده : استفانی میر
خلاصه کتاب:
داستان این کتاب از زمانی آغاز می‌گردد که بلا سوان در نزدیکی فارغ‌التحصیلی است و قرار است بعد از پایان فارغ‌التحصیلی تبدیل به خون‌آشام شود و با ادوارد کالن ازدواج کند و از طرفی هم ویکتوریا در سیاتل با تبدیل کردن مردم عادی به خون‌آشام در حال ایجاد یک لشکر خون‌آشامی برای کشتن ادوارد و عشق وی —بلا— است.
ادامه مطلب ...ماه نو { توالایت )
جلد دوم مجموعه گرگ و میش ( توالایت )
کتاب ماه نو در ادامهٔ کتاب گرگ و میش نوشتهٔ استفنی مه یر است.
فیلم گرگ و میش: ماه نو اقتباس از روی همین داستان است.
ماجرای کتاب:
این کتاب باجشن تولد ۱۸ سالگی بلا آغاز می‌شود که در آن بلا انگشت خود را می‌برد و این اتفاق موجب تحریک جاسپر برادر ادوارد می‌شود.این موضوع باعث ناراحتی ادوارد شده و از این رو ادوارد تصمیم به ترک بلا می‌گیرد.بلا با افسردگی شدیدی روبرو می‌شود اما......
ادامه مطلب ...استفانی میر ( مایر )
استفانی میر (به انگلیسی: Stephenie Meyer) زاده شده با نام استفانی مورگان (به انگلیسی: Stephenie Morgan) (متولد ۲۴ دسامبر ۱۹۷۳)، نویسنده آمریکایی است که بیشتر به خاطر نگارش سری گرگ و میش مشهور است. این سری بیش از صد میلیون نسخه در سراسر دنیا فروش رفت و به ۳۷ زبان دنیا ترجمه شد. در سال ۲۰۰۳، هنگامی که همراه با سه فرزند خود در خانه به سر می برد، رویای خلق بلا و ادوارد به ذهنش رسید تا داستانی بنویسد که آن داستان تبدیل به گرگ و میش شد.