جان رونالد روئل تالکین (به انگلیسی: John Ronald Reuel Tolkien) (زاده 3 ژانویه سال 1892در بلوم فونتین، آفریقای جنوبی- درگذشته 2 سپتامبر سال 1973 میلادی)، نویسنده و زبان شناس بریتانیایی است که کتابهای هابیت و ارباب حلقه ها از آثار اوست.
او از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۵۹، استاد زبانشناسی تاریخی در دانشگاه آکسفورد بود.
تالکین علاوه بر کتابهای یادشده که معروفتر و شناختهشدهتر هستند، آثار داستانی دیگری به نامهای سیلماریلیون ، ماجراهی تام بامبادیل و می رود راه پیوسته تا آن سو و کتاب دیگری با نام شهرت پس از مرگ در مورد موضوعی که آنها را رشته افسانه (Legendarium) مینامید و در اصل یک اسطورهشناسی خیالی برای گذشتهٔ دور زمین است، نوشتهاست.
وی علاقهٔ وافری به ساختن زبان های علمی یا فراساخته داشت. او شاید تنها کسی باشد که ۱۵ زبان ساختهاست. با این
حال، توصیهٔ او به کسانی که علاقهمند به زبان بینالمللی هستند این است
که: «از اسپر انتو پشتیبانی کنید».
تالکین در جایی گفتهاست که انگیزهاش از نگارش کتابهای تخیلیاش (مانند ارباب حلقهها) و به وجود آوردن میان زمین(Middle earth) این بودهاست که زبانهای فراساختهٔ او در آن صحبت شود.
زندگی نامه:
قرن ۱۸: مهاجرت خانوادهٔ «تالکوهن» از «سکسونی» (آلمان) به انگلیس و تغییر نامشان به «تالکین».
سال ۱۸۹۱: «مابل سوفیلد» با «آرتور روئل تالکین» ازدواج میکند. آرتور
مدیر بانک بود اما پس از ترک کارش در بیرمنگام انگلیس به آفریقای جنوبی
رفت.
سال ۱۸۹۲: در سوم ژانویه، «جان رونالد روئل تالکین» در «بلومفانتین، آفریقای جنوبی» متولد میشود.
سال ۱۸۹۴: تنها برادر جان، «هیلاری»، متولد میشود.
سال ۱۸۹۶: در ۱۵ فوریه «آرتور تالکین» میمیرد. «مابل تالکین»، «جان» و
«هیلاری» به انگلیس بازمیگردند. آنها در شهرکی روستایی در «بیرمنگام»
بزرگ میشوند.
سال ۱۹۰۰: «مابل تالکین» یک «کاتولیک» میشود. کشیشی که معمولاً به
خانهٔ آنها می آمده «پدر فرانسیس مورگان»، نیمه اسپانیایی، نیمه ولزی بوده.
سال ۱۹۰۴: «مابل تالکین» مبتلا به دیابت میشود، که در آن زمان علاج
ناپذیر بود. او در ۱۵ اکتبر میمیرد. پسرها توسط «خاله بئاتریس سوفیلد» و
«پدر مورگان» نگهداری میشوند. اندکی بعد آنها به خانهٔ «خانم فاکنر»
میروند.
در این زمان تالکین از مدرسه «دستورزبان شاه ادوارد ۴» دیدار میکند و
علاقهاش به زبانشناسی بیشتر میشود. همراه چند تن از دوستان «مدرسه شاه
ادوارد» گروه «تی. سی. بی. اس» را تشکیل میدهند.
سال ۱۹۰۸: با ساکن شدن در منزل «خانم فاکنر»، «جان»، «ادیت برت» زن ۱۹
سالهای را ملاقات میکند. «پدر مورگان» داشتن هر نوع رابطهای را برای او
تا سن ۲۱ سالگی که بتواند از خودش مراقبت کند، ممنوع میکند.
سال ۱۹۱۱: «جی. آر. آر. تالکین» به آکسفورد میرود و در آنجا «زبانهای
انگلیسی کهن»، «زبانهای آلمانی»، «فنلاندی» و «ولزی» را میخواند.
سال ۱۹۱۳: در سن ۲۱، «جان» دوباره با «ادیت» تماس برقرار میکند، اما
آنها از هم دور شده بودند و «ادیت» نامزد فرد دیگری شده بود. «جان» او را
متقاعد میکند تا نامزدی اش را بهم بزند و با «جان» نامزد کند.
در این زمان او درجهٔ بالایی در «لغت شناسی» میگیرد و به همین دلیل
رشتهاش را از «ادبیات کهن» به «ادبیات و زبان انگلیسی» تغییر میدهد. او
با شعر «crist of Cynewulf» تحت تاثیر قرار میگیرد.
سال ۱۹۱۵: «تالکین» در این سال «مدرک درجه یک در انگلیسی» از آکسفورد
میگیرد و بعداز شروع جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ به «تفنگداران لنکشر»
میپیوندد.
سال ۱۹۱۶: «تالکین» با «ادیت» ازدواج میکند و بعداز ازدواجش به فرانسه
فرستاده میشود. او در «سام» میجنگد اما به علت بیماری معاف و به خانه
فرستاده میشود. دو تن از سه دوست صمیمی اش در جنگ جهانی اول کشته میشوند.
سال ۱۹۱۷: در اوایل سال ۱۹۱۷ او شروع به کار روی داستانی کرد که قرار بود «سیلماریلیون» شود؛ شاهکار تالکین در اسطورهشناسی و زبان.
روزی او و «ادیت» برای راهپیمایی به جنگلی رفتند و آنجا در «بیشههای
شوکران»، «ادیت» برای او رقصید و الهامی برای داستان «برن و لوتین» شد.
داستان «برن و لوتین» داستان مورد علاقهٔ او بود و «ادیت»، «لوتین» او.
اولین پسرشان «جان فرانسیس روئل تالکین» در ۱۶ نوامبر ۱۹۱۷ متولد شد.
سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰: در ۱۹۱۸ «تالکین» کاری در دانشگاه به دست آورد و
به عنوان «دستیار لغت نویس» فرهنگ انگلیسی جدید آکسفورد انتخاب شد. او
درخواست داد تا در «دانشگاه لیدز» به سمت استادیار منصوب شود و آنها او را
پذیرفتند.
در این سالها یکی از داستانهایش به نام «سقوط گوندولین» را خواند و مورد تشویق بی اندازه شنوندگانش قرار گرفت.
سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۵: در «لیدز» علاوه بر تدریس به «ای. وی. گوردون»
در چاپ «سر گاواین و شوالیه سبز» همکاری کرد. در این زمان به نوشتن
کتابهای «داستانهای گمشده» ادامه داد و «زبانهای الفی» را اختراع کرد.
هنگام تدریس در «لیدز» دو پسر دیگرش هم به دنیا آمدند: «مایکل هیلاری روئل» در اکتبر ۱۹۲۰ و «کریستوفر روئل» در ۱۹۲۴.
در ۱۹۲۵ «تالکین» به سمت «استادی آنگلوساکسون» دانشگاه آکسفورد رسید.
سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۵: «تالکین» تحقیقات ادبیش را زیاد منتشر نمیکرد.
هرچند تحقیقات منتشر شدهاش عالمانه و نادر بودند و بسیار تاثیر گذار.
در آکسفورد «اینکلینگز» شکل گرفت. گروهی از نویسندگان مسیحی و محافظه
کار آکسفورد که به طور غیررسمی و اکثراً در مهمانیها همدیگر را ملاقات
میکردند. در این گروه «نویل کوگهیل»، «هوگو دایسون»، «چارلز ویلیامز»،
«اوون بارفیلد» و در راس آنها «سی. اس. لوئیس» قرار داشتند و لوئیس تبدیل
به یکی از دوستان صمیمی تالکین شد. آنها برای گفتگو، نوشیدن و خواندن مطالب
نیمه تمامشان گرد هم میامدند.
«ادیت» آخرین فرزند و تنها دخترشان «پرسکیلا» را در ۱۹۲۹ بدنیا آورد.
«تالکین» شروع به نوشتن نامههایی دربارهٔ بچهها کرد که به «سانتا
کلوس» معروف است و مجموعه اینها که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد «نامههای کریسمس
پدر» نام دارد. در دوران بزرگسالی «جان» به دنبال کشیشی رفت، «مایکل» و
«کریستوفر» به «نیروی هوایی پادشاهی» خدمت کردند. بعد از آن «مایکل» معلم
مدرسه شد و «کریستوفر» دانشیار دانشگاه و «پرسکیلا» نیز کارمند اجتماعی.
ضمناً «تالکین» اسطورهشناسی و زبانش را نیز تکمیل کرد.
سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۷: یک روز هنگامی که «تالکین» در حال تصحیح ورقههای
امتحانی بود، مشاهده کرد یک نفر یک صفحه از پاسخنامهاش را خالی گذاشته و
روی آن صفحه تالکین جملهای نوشت که محرک ذهنی او شد: «در داخل سوراخی در
زمین هابیتی زندگی میکرد»! او سپس احساس کرد باید بداند «هابیت» چیست، در
چه نوع سوراخی زندگی میکند، و اصلاً چرا در سوراخ زندگی میکند و غیره...
از این بازجویی داستانی ساخته شد که «تالکین» آن را برای بچههای کوچکش
تعریف کرد. در سال ۱۹۳۶ نسخه ناکامل تایپ شدهای از این داستان بدست «سوزان
داگنال»، کارمند «انتشارات جورج آلن و آنوین» رسید. او از «تالکین» خواست
تا داستانش را کامل کند و نسخه کامل را به «استنلی آنوین» رئیس انتشارات
ارائه داد و در ۱۹۳۷ داستان با نام «هابیت» منتشر شد.
سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۵۵: در سال ۱۹۴۵ او استاد زبان و ادبیان انگلیسی شد و تا زمان بازنشستگی در ۱۹۵۹ این سمت را حفظ کرد.
«هابیت» به قدری موفق بود که «استنلی آنوین» از «تالکین» خواست تا اگر
کاری مشابه برای انتشار دارد به او بدهد. «تالکین» در این زمان شروع به کار
بروی افسانهٔ بزرگش «سیلماریلیون» کرده بود. اما ناشر عقیده داشت که کتاب
از نظر تجاری قابل انتشار نیست! و دوباره از «تالکین» خواست تا دنبالهای
بر «هابیت» بنویسد.
این دنباله به زودی به چیزی فراتر از داستان بچگانه بدل شد: «ارباب حلقهها»!
انتشارات این کتاب را در سه قسمت جداگانه در طول سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۵
منتشر کرد. بزودی مشخص شد که نویسنده و ناشران تعداد چاپهای کتاب را بسیار
کم برآورد کردند، زیرا کتاب با سرعتی نجومی به فروش میرفت.
سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۸: «ارباب حلقهها» نظریات مختلفی بدنبال داشت از
نظریات پرشور و تشویق کنندهای چون «آئودن» و «لویس» تا منتقدانی چون
«ویلسون» و «مویر»...
در سال ۱۹۶۸ «ارباب حلقهها» براستی تبدیل به انجیل نیمی از جامعه آمریکا شده بود.
سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲: بعد از بازنشستگی در ۱۹۶۹ «ادیت» و «جان» به «بورنموت» رفتند.
مرگ:در ۲۲ نوامبر ۱۹۷۱ «ادیت» درگذشت و «جان» به آکسفورد و اتاقهایی که توسط «کالج مرتون» آماده شده بود بازگشت. «جان» در ۲
سپتامبر ۱۹۷۳ درگذشت. او و «ادیت» در یک قبر به خاک سپرده شدند؛ در قسمت
کاتولیکی قبرستان «وولورکوت»، شمال حومه «آکسفورد».
روی سنگ مزارشان، نوشتههای زیر به چشم میخورد:
ادیت مری تالکین، لوتین، ۱۸۸۹-۱۹۷۱
جان رونالد روئل تالکین، برن، ۱۸۹۲-۱۹۷۳
پس از مرگ تالکین، کوچک ترین پسرش، کریستوفر بار ویرایش، تکمیل و انتشار
بزرگ ترین کار زندگی «تالکین» را بر دوش گرفت و بدین ترتیب «سیلماریلیون»
در سال ۱۹۷۷، «داستانهای ناتمام» در ۱۹۸۰ و سری «تاریخهای سرزمین میانه»
از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۷ و فرزندان هورین در ۲۰۰۷ منتشر شدند. به علاوه داستانهای دیگر مانند «آقای بلیس»،
«رووراندم» و «نامههای کریسمس پدر» نیز منتشر شدند. افسانهٔ بزرگ «تالکین»
که داستانهای مربوط به «دوران اول» و «دوران دوم» بود توسط «آلن و آنوین»
منتشر شد.
جوایز و افتخارات:
برندهٔ جایزه بین الملی داستان خیالپردازی در سال ۱۹۵۷ به عنوان بهترین نویسندهٔ خیالپردازینویس برای ارباب حلقهها
برندهٔ اولین جایزه گندالف (به افتخار یکی از شخصیتهای داستان ارباب
حلقهها) در سال ۱۹۷۳ و گرفتن عنوان بزرگترین نویسنده خیالپردازینویس
(در همین سال ایشان فوت کردند)
برندهٔ جایزه بین الملی لوکوس در سال ۱۹۷۸ به خاطر کتاب سیلماریلیون (بعد از مرگ)
برندهٔ جایزه مای توپیک در سال ۱۹۸۱ برای کتاب افسانههای ناتمام (بعد از مرگ)
برنده جایزه بالروگ (بعد از مرگ)
پس از رای گیری در سال ۱۹۹۹ توسط سایت آمازون (معتبرترین کتاب فروشی اینترنتی جهان)
کتاب ارباب حلقهها با دویست و پنجاه هزار رای (۲۵۰۰۰۰) از طرف کاربران اینترنتی کتاب هزاره دوم نام گرفت.
سومین کتاب پرفروش در تاریخ جهان با تیراژ ۱۰۰ میلیون نسخه بعد از
انجیل با تیراژ شش بیلیون نسخه و پرسشها اثر ماو تسه تانگ با نهصد میلیون
نسخه
دریافت جایزه اسکار در سال ۲۰۰۴ به عنوان بهترین فیلم بر مبنای داستان ارباب حلقهها
دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم نامه اقتباسی در سال ۲۰۰۱ بر مبنای داستان ارباب حلقههادریافت جایزه اسکار بهترین فیلم نامه اقتباسی در سال ۲۰۰۳ بر مبنای داستان ارباب حلقهها
.