هری پاتر و معجون مرگ
نویسنده :زهره سروی
یک فن خوش ساخت با نثر روان و توصیفات زیاد که البته گاهی در توصیفات زیادروی شده؛ این فن از نظر ایده پردازی و روانی قلم واقعا زیباست و تنها نقصی که میشه در اون پیدا کرد تناقض در ماجراها یا کمی غیر معقول بودن حوادثه .
برای نمونه ایده کتابی که راه ورود به مدرسه جادوگری ویژه هست ایده جدیدی بوده اما پس از سالها آموزش در حالی که انتظار یک هری عاقلتر و قدرتمند و حرفه ای تر داریم باز هم با هری پاتر بی فکر لجباز وبی عقل داستانهای خانوم رولینگ روبرو میشیم که همه کارهاش ازروی تصادف و شانسه .
حتی زمانی که مثلا هری قدرت هایی از گودریک گریفندور دریافت می کنه نه مشخص میشه این قدرتها چی بودن نه اثری از این قدرتها میبینیم و در پایان هم مرگ ولدمورت که کاملا غیر منطقی هست .
ولدمورت وارد ذهن هری میشه و دراون لحظه هری با خوردن معجون مرگ که برای نابودی هورکراس ها بوده ولدمورتو شکست میده ، من که متوجه نشدم این چطور ممکنه شاید شما شدین ؟!
این فن در ضمن ازاون سری فن فیکشنهایی هست که عشق جینی و هری در اون نقشی نداره و تنها در پایان داستان و با مرگ هر دو برای اولین بار به چنین عشقی اشاره میشه.
.
نویسندش ایده های خوبی داشته اما واقعا میگم نثر داستان پکیده بود هاا واقعا پکیده! آخرشم ک داستان رو گنگ کرده بود.ولی بازم متشکرم ک همه این فنا رو گذاشتی!
من هم از این داستان خوشم نمیومد
این مجموعه داستان هم تموم بشه باز یک فن زبان اصلی میذارم
ممنونم به خاطر داستان ولی هنوز نخوندمش گفتم یه تشکری بکنم
متشکر از نظرات قشنگت
امیدوارم همه رو بخونیو کلی هم لذت ببری
سلام شما لینکی مارو نمیلینکی منتظریم
من دیر به دیر تازگی میتونم سر بزنم
لینک شدی
دستت دردنکنه رفیق. ممنون همچین داستانی بهم معرفی کردی. وبلاگت خوبه! بیشتر به ما سر بزن!
حتما
متشکر سر زدی
سلام این خوندم زیاد باهاش حال نکردم به هر حال دمت گرم
دم شما هم گرم
متشکر همچنان سر میزنی
ببخشید کم پیدا شدم