کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی

من مارتین نیستم!

من مارتین نیستم


برگرفته از کتاب ساعت وحشت

خلاصه کتاب:

پسری به نام دالی در شب هالووین میخواهد لوزه هایش را عمل کند. او از این موضوع میترسد اما چاره ای ندارد. سپس پرستاران او را به اتاق اش هدایت میکنند. او در آن جا هم اتاقی اش مارتین چارلز پسری کوتاه قد با موهایی قهوه ای را میبیند. اسمش را از تابلوی بالای سرش خواند. پسر جیغ میزد و فریاد میکشید من مارتین نیستم! من مارتین نیستم! پرستاران سعی داشتند آمپولی به او بزنند اما او خودداری میکرد. پرستار به دالی گفت که قرار است پای مارتین را قطع کنند، به همین دلیل او وانمود میکند که مارتین نیست! و سپس پرستاران از اتاق خارج شدند و مارتین را با دالی تنها گذاشتند...

دالی از مارتین میترسید اما چاره ای  نداشت پس به خواب رفت...در خواب رویاهای عجیبی دید اما واضح ترین رویایش این بود:روی تختش در بیمارستان بود، پسری پای تختش بود و تابلویی در دستش داشت که رویش نوشته بود: (مارتین چارلز) پسر آن را بالای تخت دالی گذاشت و در حالی که تابلوی دیگر را برمیداشت لبخندی زد و به گوشه ای خزید.

وقتی دالی بیدار شد دو پرستار را بالای سرش دید. آن ها گفتند:راحت انجام میشود مارتین، اصلا درد ندارد. دالی با تعجب به آن ها نگریست و فریاد زد: چی؟ من که مارتین نیستم! یکی از پرستاران گفت:اونا به ما گفتن که تو همچین چیزی میگی و به ما گفتن که به حرفت گوش ندیم!

سپس به زور دالی را بلند کردند و به دنبال خود کشیدند. دالی زور می زد و فریاد میکشید: من مارتین نیستم! من مارتین نیستم! در همان حال دالی مارتین را دید که از پشت پنجره اتاق نیشخندی تحویلش داد و در این زمان آنها وارد آسانسور شدند و درهای آن بسته شد.


من مارتین نیستم


نظرات 12 + ارسال نظر
حسام دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1396 ساعت 03:12 ب.ظ

عالللی

SoHA یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 05:06 ب.ظ

سلام
من عاشق کار هاى ار ال استاینم و هم رو خوندم ( تقریبا )
این کتاب فقط همینقدر بود؟

hp سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 04:05 ب.ظ

یعنی ادامه داره

نه
داستانهای استاین معمولا کوتاه هستن

مریم دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 03:19 ب.ظ

سلام .ممنون که کتاب ها رو طبق نویسنده ها دسته بندی کردید. این جوری بهتر میشه کتابها رو پیدا کرد

سلام
خوشحالم راضی هستی

کیمیا احسانی سه‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:01 ب.ظ

قشنگ بود واقعا قشنگ بود مرسی

خواهش میکنم
این تنها کتاب استاین بود که خودم خوندم در واقع داستان کوتاه بود

کیمیا احسانی سه‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 07:59 ب.ظ

ممنونم خیلی قشنگ بود بازم از این چیزا بزارید لطفا[:S0javascript:void(0);17:]javascript:void(0);

حتما متشکر از نظراتت

ملیکا یکشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 01:28 ب.ظ

خیلی قشنگ بود.
میشه بازم از ابن چیزا بزاری

چشم حتما
متشکر سر زدین و نظرهای قشنگ گذاشتی

دختر شرقی پنج‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:59 ب.ظ http://mylog.blogfa.com

سلام وبت واقعا عالیه خوشحال میشم به وب منم سر بزنی اونجا هم چند تا کتاب آر ال استاین گذاشتم.

سلام
متشکر سر زدی من هم الان اومدم

زهرا یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 07:31 ب.ظ

خیلی جالب و زیبا بود.
یک سوال که ذهن منو خیلی درگیر کرده و ممنون میشم اگه جواب بدی.چرا کتاب های سرزمین سحر امیز تو اینترنت نیست؟ من خیلی گشتم ولی جایی پیدا نکردم
راستی تو این دوروز که فن فیکشن نذاشتی من هر 63 تایی که توسایت بود دانلود کردم و خوندم خیلی خیلی ممنون به خاطر جمع اوریشون و اینکه لطفاااا بازم بزار
مرسی

سلام پس رفتی سراغ استاین

اسم کتاب و نویسنده رو اگه با هم بگی راحتتر میشه بگردم

چجوریییییییییی 63 فن فیکشنو توی دو روز خوندی بعضی از این فن ها خودش چند روز وقت برده تا من بخونم

راستی با این ایمیل میشه برات پیام بدم چون وبلاگ که نداری که اونجا نظر بذارم

........ پنج‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:40 ب.ظ

من از این کتاب خیلی خوشم میاد! یک جورایی غم انگیزه و یک جورهایی هم جالب

داستان کوتاهیه ولی قشنگه
بدبخت چه بلایی سرش میاد اگه واقعی همچین اتفاقی بیفته چه شود

SaRa جمعه 5 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 02:10 ب.ظ http://144262.blogfa.com

نمیشهـ واسهـ موبایلشو بذاری ؟ :/
کلی دانلود کردم همش پی دی افـ بود :(

اگه بتونم پیدا کنم حتما نسخه موبایل میذارم

خوشحال شدم سر زدین
امیدوارم باز هم این طرفها بیاین

حسین چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:32 ب.ظ http://downloadfiery.mihanblog.com

سلام خوبی
ببخشید نمی تونم زیاد سر بزنمکارهام خیلی فشرده شده،با اینکه اول سال معلم ها تا جایی که تونستن درس دادن و خوب تحقیق هایی هم می خوانداستان رو هم باید در کنارش بنویسم به صورتی که حتی دیگه نمی تونم درست حسابی وبم رو آپ کنم.کلا برنامه هام قاطی کرده ودر هر حال سعیم رو می کنم اینجا هم بیام البته فعلا حالتم نامرئی دیگهدیگه به بزرگی خودت ببخش
راستی اگر خواستی هر موقع تونستی بیا یاهو صحبت کنیم،البته اگر وقت خالی یافتم.اینم ایدیم(همون ایمیلی که تو بخش ایمیل زدم

بای

امیدوارم موفق باشی
من هم فعلا شب میام پست حاضر میکنم تا وقتی لازم شد بزنم ارسال
ایمیل منو که داری
امیدوارم به زودی شرایط درست بشه حرف بزنیم
داستانتو هم ادامه بده امیدوارم به زودی با سرعت فصلهای بعدی رو ارائه بدی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد