«ارین رایت و دوست صمیمی اش، مارتی ، عاشق فیلم های ترسناک هستند. به خصوص مجموعه ی فیلم های "وحشت در خیابان شوک" همه جور موجود ترسناک در خیابان شوک زندگی می کنند. اما هنگامی که ارین و مارتی، پارک بازی استودیوی جدید وحشت را دیدند، ترس را در زندگی شان درک کردند. در ابتدا قطار وحشت از درون غاری پر از موجودات وهم انگیز عبور کرد. سپس توسط گروهی از ملخ های غول پیکر مورد حمله قرار گرفتند! زندگی واقعی خیلی ترسناک تر از فیلم های وحشتناک است. اما خیابان شوک که واقعی نبود؛ بود؟»
سلام.
من مدیر وبلاگ کتابخانه ترس ولرزم.
چند وقتیه یه من سر نمیزنی.
قالبم رو عوض کردم.بیا ببین نظرت چیه؟
سلام
سرم زیاد شلوغه کمتر وقت کردم بیام همون یک ذره وقت هم سعی کردم کتاب بذارم