کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی

من از دلقک ها می ترسم ( آر ال استاین )


نویسنده: ار ال استاین
از دلقک ها می ترسم؟ چرا؟
شاید به خاطر دهان شان باشد که مانند شکا ف هایی به رنگ خون، قرمز هستند که روی صورت سفید شبح وارشان وجود دارد، شاید به خاطر لال بودنشان است، شاید به خاطر کریستوفر است...
وقتی بچه کوچکی بودم، دوستم، کریستوفر، به من گفت که دلقک ها، در حقیقت آدم های شروری هستند. گفت که آن ها جنایتکارانی هستند که خودشان از چنگ قانون زیر نقاب آن همه گریم، پنهان می کنند. او به من گفت که اگر روزگاری دلقکی را بدون گریم اش ببینم،خواهم مرد!
 
ادامه مطلب ...

کلبه نحس ( آنتونی هوروویتس )

کلبه نحس ( آنتونی هوروویتس )

نویسنده: آنتونی هوروویتس

من هرگز مادرم را نشناختم

او یک سال بعد از تولد من در یک تصادف اتومبیل مرد و من کاملا تنها، با پدرم بزرگ شدم. خواهر و برادری نداشتم. فقط ما دو نفر بودیم و در خانه ای در باث که پایین ساوت وست است، در آون، زندگی می کردیم. پدرم استاد تاریخ دانشگاه بریستول بود و تا ده سال پرستادها یا خانه دارهایی با ما زندگی می کردند، که مراقب من بودند. اما وقتی سیزده ساله شدم و مدرسه ی محلی می رفتم، متوجه شدیم ما واقعا دیگر به هیچ کس نیاز نداریم، بنابراین فقط خودمان دو نفر ماندیم و خوشحال بودیم.

  ادامه مطلب ...

اتوبوس شب ( آنتونی هوروویتس )

اتوبوس شب ( آنتونی هوروویتس )

نویسنده: آنتونی هوروویتس

نیک هنکاک و برادرش، جرمیی ، می دانستند توی دردسر افتاده اند، اما نمی توانستند درباره اینکه مقصر کیست به توافق برسند. جریمی، البته نیک را سرزنش می کرد. و هر دو آنان می دانستند وقتی به خانه برسند - اگر اصلا به خانه برسند - پدرشان هر دوشان را سرزنش می کند. اما تقصیر هر کس، واقعیت این بود که آنان وسط لندن گیر کرده بودند. پنج دقیقه به نیمه شب مانده بود و آنان می بایست بیست و پنج دقیقه قبل خانه باشند.....

  ادامه مطلب ...

دوربین قاتل ( آنتونی هوروویتس )

Killer Camera

دوربین قاتل

نویسنده: آنتونی هوروویتس

آن جا یک قطعه زمین بایر بود؛ نه پارکینگ اتومبیل، نه محل ساختمان سازی، فقط یک مربع از سنگریزه و خاک که انکار هیچ کس نمی دانست باید با آن چه بکند. و بعد یک تابستان حراجی های صندوق عقب اتومبیل مثل مگس های توی پیک نیک از راه رسیدند و از آن به بعد هفته ای یک بار در آن جا حراج برگزار شد. لیوان های ترک خورده و بشقاب های وحشتناک، کتاب های جلد مقوایی کهنه ای که اسم نویسنده هایشان را هم نشنیده اید ، کتری برقی ، وسایل صوتی که به نظر می رسید چهل سال پیش از دور خارج شده اند.

 

ادامه مطلب ...

اقیانوسی از خون ( حماسه لارتن کرپسلی )

اقیانوسی از خون ( حماسه لارتن کرپسلی )

حماسه لارتن کرپسلی جلد دوم اقیانوسی از خون

نویسنده : دارن شان

مترجم: فرزاد پرنون - کاری از سایت رهگذران

داستان کتاب:

لارتن کرپسلی خیلی فقیر است ولی با پسر عموی خود که همدم اوست سعی می کند مقداری از خرج خانواده اش را در اورد تا این که سر کارگر او یک کار وحشتناک را انجام می دهد که زندگی لارتن را تغییر می دهد و او را به سوی دنیایی پر از تلریکی و وحشت و هراس می کشاند...

ادامه مطلب ...

سایه مرگ ( نبرد با شیاطین )

سایه مرگ

مجموعه نبرد با شیاطین جلد هفتم سایه مرگ

نویسنده : دارن شان

بک که دوباره به دنیا برگشته است ، همراه با درویش در کارشری ویل زندگی می کند و به استعدادی پی می برد که بعد از رجوعش در دنیا به وجود آمده است.در این حال یک شب ناگهانی به خانه ی آنها حمله می شود اما نه توسط هیولا ها . بک ، درویش و مریدان برای پیدا کردن مقصر این کار دست به کار می شوند ولی بک حقیقتی را پیدا می کند ....حقیقتی از جنس مرگ!!

ادامه مطلب ...

فاجعه اسلاتر ( نبرد با شیاطین )

فاجعه اسلاتر

مجموعه نبرد با شیاطین جلد سوم فاجعه اسلاتر

نویسنده : دارن شان

در این کتاب به درویش پیشنهاد همکاری در فیلمی به نام فاجعه اسلاتر را می دهند.کارگردان فیلم داویدا هایم و دستیار کارگردان هم یونی است.درویش، گروبز و بیل ای به منطقه فیلم برداری می روند.اما گروبز متوجه می شود که شیاطین در فیلم، واقعی هستند.....

ادامه مطلب ...

آدم برفی می آید

آدم برفی می آید

نویسنده: آر.ال.استاین

مترجم: ناصر زاهدی
.
جریان این آدم برفی هایی که همه جا توی ده هستند چیست؟
جکی به همراه عمه اش به دهی نقل مکان می کنند.
و آنجا اتفاقات عجیبی می افتد. جکی می خواهد از این اتفاقات سر در بیاورد.

ولی با رازی بسیار وحشتناک روبه رو می شود...

  ادامه مطلب ...

شوک دهنده‌ای در خیابان شاک

شوک دهنده‌ای در خیابان شاک
نویسنده: آر.ال.استاین
مترجم: پوریا جعفری

«ارین رایت و دوست صمیمی اش، مارتی ، عاشق فیلم های ترسناک هستند. به خصوص مجموعه ی فیلم های "وحشت در خیابان شوک" همه جور موجود ترسناک در خیابان شوک زندگی می کنند. اما هنگامی که ارین و مارتی، پارک بازی استودیوی جدید وحشت را دیدند، ترس را در زندگی شان درک کردند. در ابتدا قطار وحشت از درون غاری پر از موجودات وهم انگیز عبور کرد. سپس توسط گروهی از ملخ های غول پیکر مورد حمله قرار گرفتند! زندگی واقعی خیلی ترسناک تر از فیلم های وحشتناک است. اما خیابان شوک که واقعی نبود؛ بود؟»

ادامه مطلب ...