کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی

یک مرگ ( استفن کینگ )

یک مرگ ( استفن کینگ )

نویسنده: استفن کینگ

جیم تروسدیل کلبه‌ای در غرب مزرعه لم‌یزرع پدرش داشت و همانجا بود که کلانتر بارکلی و چند نفر از اهالی که سمت معاون کلانتر را داشتند، او را یافتند. تروسدیل با با بالاپوشی کثیف به تن، روی یکی از چوکی‌ها، کنار بخاری خاموش نشسته بود و داشت یک شماره قدیمی روزنامه بلک هیلز پایونیرز را زیر نور چراغ هریکین می‌خواند؛ در هرحال، نگاهش به روزنامه بود.
کلانتر بارکلی از در که وارد شد، ایستاد و جثامتش تقریبا همه درگاه را پر کرد. چراغ هریکینی نیز او به دست داشت.
«بیا بیرون، جیم، و دستهایت را هم ببر بالای سرت. می‌بینی که تفنگچه‌ام را نکشیده‌ام و دوست هم ندارم به آن دست ببرم.»
 

ادامه مطلب ...