فن فیکشن : سوگند روح ( ناقص )
نویسنده:
سپیده صبح بود و خورشید آهسته بالا می آمد، هوا رطوبت و گرمی مطبوعی داشت؛ او طبق عادت همیشگی خود هر صبح زود برای نرمش و پیاده روی دور ساحل جزیره را می دوید، به عقیده او یک جادوگر خوب برای داشتن قدرت جادویی فوق العاده بیش ازهر چیزی به ذهنی قوی و نیرویی کافی احتیاج داشت و لازمه آن .....
.
یادمه اولین بار ۱۵ یا ۱۴ سالم بود که از گوگل وبلاگ شما رو پیدا کردم و اعلان ۲۲ سالمه اونموقع اصلا نمی دونستم وبلاگ چیه