کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی

قدرت ذهن ( سفیر کبیر )

قدرت ذهن

مجموعه سفیر کبیر جلد اول قدرت ذهن

نویسنده: سینا فتحی

پیشگفتار:

آن هنگام که آخرین بازمانده از دو قوم باستانی زاده می شود، آخرین پیشگویی به حقیقت می پیوندد. سرنوشت تغییر می کند و دروازه های آینده به روی محارم بسته می شوند. حقیقتی تلخ شکل می گیرد، در آن هنگام حقیقت شکلی تازه به خود می گیرد. در آن دم که خود را در دنیایی ناشناخته می بیند، دنیایی پر از شگفتی و خیال انگیز... که هر کاری در آن ممکن است، پس به واسطه قدرتی ناخواسته قدرتی را می دزدد. در آن دم تقدیر همگان عوض می شود و سیاهی ...

 

 

 

اسم این مجموعه سفیر کبیر و اسم جلد اول قدرت ذهن می باشد.نوشتن داستان شش سال طول کشید هر چند به نظر میرسه که این جلد امکان تبدیل به دو جلد و حتی دو برابر شدن تعداد صفحاتو داشته. بخصوص بعضی دوره ها مثل دوران تحصیل آلفرد واینر به دلیل حذف به یکباره پرش پیدا میکنه . عیب بعدی این داستان حذف کل عواطف از مسیر داستان هست . نویسنده طی دوران نوشتن داستان تغییرات روحی زیادی داشته که باعث تغییرات زیاد در داستان هم شده از این جمله میشه به این مسئله اشاره کرد که در نسخه اولیه داستان تا یک قسمتی که پیش میریم هیچ حرفی از عشق و عواطف نیست و نویسنده به یکباره برای جبران این خلل عشق آلفرد به ریتا رو مطرح میکنه اما در نسخه جدید تغییرات زیادی انجام شده به عنوان نمونه در نسخه قدیمی داستان در ابتدا گفته میشه که آلفرد و ریتا ازدواج کردن اما در نسخه جدید در انتهای جلد ریتا به کل از داستان حذف میشه . البته پایان داستان هم یکی از نقاط ضعف بزرگ این داستان به شمار میاد چون داستان تک شخصیتی هست و هر شخصیت اصلی که وارد داستان شده به یکباره در پایان کتاب حذف میشه همانند مادر آلفرد، ریتا و داریوش جد آلفرد .

جلد اول در 2177 صفحه نگاشته شده و با این وجود لذت و هیجان خوندنش آنقدر بالاست که وقتی تموم میشه میبینی دوست داشتی بازم ادامه میافت و اصلا نفهمیدی چطوری اینهمه صفحه رو خوندی.

دانلوددانلود

.

نظرات 84 + ارسال نظر
Nihan یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 08:15 ق.ظ

هیچ کس نباید سفیر کبیر رو بخونه من بعد از هفت سال هنوز گاهی میام سایت ها رو میگردم برای فصل دوم. واقعاً این داستان عالی حیف بود که نیمه تمام رها بشه.

Farid سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1403 ساعت 04:02 ب.ظ

هنوز که هنوز این رمان جزو بهترین رمان های فانتزی بود که خوندم و چندین ساله منتظرم ، لطفاً ما رو آگاه کنید که آیا فصل بعدی برای این کتاب نوشته میشه ؟

مهران جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1402 ساعت 12:12 ق.ظ

کتاب قشنگیه اما من موندم چرا همچین کتاب قشنگی به چاپ نمی رسه ؟

رها دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1402 ساعت 12:56 ق.ظ

سلام بالاخره چی شد؟؟؟میدونین چند سال گذشته؟؟خبری از آقای سینا فتحی هست؟؟؟
من امشب برای هزارمین بار جلد اول سفیر کبیر خوندم....چی میشه اگه جلد دومش بیاد؟؟
آقای فتحی در برابر این همه نفر که داستانو خوندن و پیگیرش هستن مسئولین ها...بیا جلد دومش هم بنویس دیگه...میدونین چند سال گذشته و ما هنوز پیگیرتیم

یک دوست شنبه 2 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 08:16 ب.ظ

سلام
نویسنده در حال نوشتن داستان مرتبط است. داستان قبل از آغاز این داستان است.البته خودم نخواندم فقط در حد ۲ فصل چند سال پیش مطالعه کردم. نمی دانم الان تا چه مرحله نوشته شده است.

ادامه بده که خوبه اما حداقل من بعد این همه سال ناامید شدم

علیسان چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1401 ساعت 10:36 ق.ظ

سلام
ممنون از رمان هایی که میذاریدفقط
لطفا لینکارو بروز کنید لطفا برامن نمیاره رمان سفیرکبیر

پژمان سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1401 ساعت 03:05 ب.ظ

سلام خدمت همه دوستان
من یکی از اولینافرادی بودم که به سینا تو نوشتن این کتاب کمک کردم یعنی از لحاظ محتوای و عیده پردازی ولی بعد از اینکه سینا کتاب اول رو تموم کرد یه خورده مغرور شد چیکار میشه کرد کسی که قدرت هندل کردن شناخت رو نداشته باشه این طوری میکنه ولی جلد اول خیلی قدرتمند تموم میشه اما کتاب دوم هم تو راه ولی سینا داره ناز میکنه بعد یه مدت درست میشه

شقایق چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 07:50 ب.ظ http://Sh @saghayegh

وای خدا من عاشق این رمانم جلد دومش کی میاد

یک عاقل بین یه مشت احمق جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 07:09 ب.ظ

یکی از بدترین کتاب هایی بود که خوندم

P شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1400 ساعت 05:55 ب.ظ

منم فکر کنم ۴ سالی شده این داستانو خوندم چند وقتی یک بار دوباره دان میکنم کاش زود تر بیاد با اینکه فکر میکردم دیگه ادامه پیدا نمیکنه بیشتر ۵بار خوندمش

Katy چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1400 ساعت 05:10 ب.ظ

من چند سال منتظر جلد دوم این کتابم چرا نمیاد؟

Setayesh پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1400 ساعت 05:12 ب.ظ

عالی بود . واقعا بی نظیره. من چندبار از اول تا آخر خوندمش و هر دفعه هم لذت بردم. بی نهایت منتظر جلد دوم هستم خسته نباشید ♥️♥️

kiol سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 12:31 ق.ظ

سلام من عاشقه این رمانم و تا الان فکنم پنج بار تاحالا خوندمش که اتفاقاش یادمه نره .میخواستم بدونم شماخبر نداری که جلد دوم در چه وضعیه یا کی قراره بیاد چون من واقعن دیه تحمل ندارم الان چن ساله که منتظرشم

محمدرضا سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1400 ساعت 11:49 ب.ظ

آقا 6 سال هم هم از جلد اول گذشت لطفا یه خبر از آقای فتحی بدید ببینیم به کجا رسیده ممنون میشم جواب بدید

Masiha دوشنبه 29 دی‌ماه سال 1399 ساعت 10:43 ق.ظ

سلام دوست عزیز خواهشا ی خبری چیزی از این جلد دوم ب ما بگو نوشته میشه نمیشه مردیم از خماری من بار هفتمه ک این کتابو میخونم واقعا عالیه حرف نداره دست مریزاد داره

جعفر دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1399 ساعت 11:58 ق.ظ

دقیقا قراره کی ادامش بیاد؟

عمران سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 03:51 ب.ظ

باسلام
من جلد اولش رو خوندم خیلی عالیه و دنبال جلد دومش هستم اما متاسفانه هنوز گیر نیاوردم

Ali.M دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1399 ساعت 07:38 ب.ظ

سلام روزتون بخیر شما راه ارتباطی به غیر از ایمیل و سایت بوک پیج برای ارتباط با سینا فتحی دارین مثل تلگرام، واتساپ و ....

sarina شنبه 7 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 02:36 ق.ظ

این رمان خیلی عالیه من تا حالا چند بار خوندمش و خیلی درگیرشم و منتظر جلد دومم پس کی مینوسه جلد دومو؟

مهتا شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 01:58 ب.ظ

خیلی رمانش عالیه بخدا . ۳ دور این ۲۱۷۷ صفحه رو خوندم نمیشه فصل دومش رو هم بنویسی لطفا ؟؟

aln شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 11:51 ب.ظ

مگه اینک بری کتابشو ب نام خودت بزنی از حرصش خودشو نشون بده...مسؤولیت پذیزی هم خوب چیزیه

محمد جواد شنبه 20 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 07:50 ق.ظ

سلام دوستان
من چندین بار این رمان رو خوندم
طبق اخباری از وبسایت خود نویسنده دارم سینا فتحی قول ادامه‌ رو دادن
اینم گفتن که بخاطر شرایط زندگی و کار و یه سری سفر های شغلی و غیره هیچ تاریخ مشخصی برای انتشار مشخص ننیکنن ولی قول اینو دادن که یه روزی بلاخره منتشر کنن دو جلد بعدی رو
خودمم امیدوارم به زودی باشه چون این اخبار ک گفتم برا حدود دو سه سال پیشه ک پیگیر بودم
ایام به کام دوستان

Ashly جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 02:52 ق.ظ

سلام
نویسنده ی گرامی بهتون تبریک می گم کتاب فوق العاده ای بود
و نظر شخصی نیست حدود ۶۰ پیام این رو می گه
لطفا لطفا اگه این‌رو می خوانید حداقل یه جایی اعلام کنید که جریان این جلد ۲ چی می شه؟
همه ی ما کاملا مشتاقم که این جلد رو هرچی زود تر بخونیم

محمود شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1397 ساعت 07:20 ب.ظ

سلام فکر کنم این کتاب اینطوری تمام میشه که الفرد و شیاطین در دروازه دنیای شیاطین با هم برابر مشن اون زن هم هست که ملکه سیاه برادر همون پادشاه مکندکانه که رنک های هفت رنک داشته ودر اخر الندر به کمک الفرد مییاد اون شمشیر هم همون شمشیر ی که ناپدید شده که شیاطین و نابود میکنه

ریحانه سه‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1397 ساعت 10:10 ب.ظ

منه خاک بر سر فردا امتحان مطالعات دارم بعد نشستم اینو می خونم:|ولی برای سوین بار هنوز تکراری نشده برام من امروز روز سومه که میخونم روزی 3 ساعت صفحه 1097 هستم:)

نازلی666 دوشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 04:30 ب.ظ

سلام میشه لطفاً وبلاگ نویسنده رو اگه داری بدی شدیداً نیازمند خبری از ادامه ام یه سالی میشه

Hasti پنج‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1397 ساعت 04:26 ب.ظ

این رمان خیلییی قشنگ بود میشه یه چندتا رمان شبیه همین معرفی کنید؟؟ممنون

sahebeh یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1396 ساعت 03:45 ق.ظ

جلد دومش فصل اول اومده دوستان اسمش هم اوای مرگه
به شدت پیشنهاد میکنم این رمانو بخونید

من هم منتظر هستم بیاد اما فصل اول جلد دو مال مدتها پیشه و ظاهراً نویسنده مدت هاست مفقود شده و متاسفانه به نظر میرسه دیگه خبری از ادامه نباشه

maria شنبه 27 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 04:00 ب.ظ

فصل اول جلد دوم اومده انگار ولی بقیش هنوزدر دستچاپه. یعنی میتونیم امیدوار باشیم که جلد دوم هم بالاخره بیاد.

سفیر صغیر چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 09:34 ب.ظ

بابا جون هرکس دوس داری بقیشو بزار من جلد یکرو سه بار خوندم خسه شدم فصل اول جلد دو هم ک قاطیه تا تموم نشه نمی‌فهمی چی ب چیه

Hatersona Asodeh پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 04:58 ق.ظ

سلام.
من از نسخه ی خاص این کتاب مطالعه کردم و اخرین تغیرات رو خوندم برای همین تحت تاثیر حذف شدن داریوش جد آلفرد قرار نگرفتم.
آشنایی من با این کتاب برمیگرده به دوستم,که انتظار زیاد برای اتمام جلد اول کشید و هربار به من توصیه میکرد که این کتاب رو بخونم ولی بی میلی من در این مورد باعث شد که دیگت اصراری روی این موضوع نداشته باشه.

دوستم در اثر تصادف فوت کرد.
ازینکه فکر میکنم در انتظار خواندن این کتاب موند متنفرم و رنج میکشم.
قسم خوردم تا تمام این مجموعه رو بخونم و سر مزارش براش نقل کنم.
خواسته من اینه که بپرسم ایا میدونید چه قدر زمان به اتمام این مجموعه مونده؟حتی حدس.

ستاره جمعه 21 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 11:19 ق.ظ

سلام ممنون داستان فوق العاده ای بود بهترین داستانیه که تا الان خوندم بدجور درگیرش شدم الان که افسردگی گرفتم انگار بیست بار شکست عشقیو یکجا خوردم ادامشو میخااام... جادوگر ریشه و اوای مرگ کی قراره بیاد؟اسن میاد یا نویسنده پشیمون شده؟

ستاره چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 10:32 ق.ظ

سلام...داستان فوق العاده ای بود خیلی دوسش داشتم ادامش کی میاد !؟پلیز جواب بدید

من هم اطلاع ندارم

یوسف یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 04:05 ب.ظ

سلام من از این کتاب خیلی خوشم اومده ... میخواستم ببینم این کتاب به صورت مکتوب و چاپ شده هم موجود است؟ و چطور می تونم کتابشو تهیه کنم ... راستش زیاد از مطالعه به صورت pdf خوشم نمی یاد

خیر این کتاب توی نت منتشر شده

RAB دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 12:53 ق.ظ

از خیال الفرد اون جایی که خشایار میگه داییت یه جنه خوشم میاد خیلی باحالهواقعا مردم از خنده

NINA._.NY یکشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 10:13 ق.ظ

من جلد اول رو خیلی دوس داشتم به نظرم خوب بود و هنوزم جتی بهتر شدن رو داشت ولی در کل خوب بود و دوسش داشتم
جلد دو نیومده هنوز؟

amir دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 09:20 ق.ظ

به همه دستان پیشنهاد می کنم این داستان رو بخونند بسیار عالی هست

سیروس دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:10 ب.ظ

اگه یه وقت شما تو این داستان دیدی که آلفرد از خدا کمک خواسته منم دیدم

من هم ندیدم البته اینها جادوگریه و اصلا خدا توش مطرح نمیشه

naz جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:32 ق.ظ

سلام می شه جلد دومم بزاری

سلام
جلد دوم نوشته و منتشر نشده

بی دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1394 ساعت 04:36 ب.ظ

سلامبه سایت گلتون.یک سوال داشتم. امیدوارم مسخرم نکنین.
می شه کمی در مورد کتاب های فن فیکشن صحبت کنین.راستش من چیزی در مورد سبک این جور کتاب ها نمی دونم و اکثر کتاب ها را بدون این که از سبکش مطلع باشن مطالعه میکنم.
می شه چند کتاب زیبا همرام با تصویر هم پیشنهاد کنید!
ممنون از سایتتون. واقعا از تنوع کتاب ها و نویسنده ها لذت بردم.

فن فیکشن داستان هایی هست که طرفدارهای یک مجموعه مینویسن . من خودم فن های هری پاتری رو دوست دارم اما صدها هزار فن با موضوعات کتابهای مختلف وجود داره .مثل خاطرات خون آشام یا ارباب حقله ها و البته حتی فن هایی که برای گروههای موسیقی و چیزهای دیگه نوشته شده
درباره پیشنهاد با تصویر فکر کنم از طریق کانال تلگرام وب بتونی چیزی بیابی

VEC. جمعه 4 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:40 ب.ظ

وارد بودند چیزایی که گفتم آیا؟؟؟

من خودم هم انتقادات زیادی به این داستان دارم

VEC. دوشنبه 30 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 02:32 ب.ظ

و اما انتقادا;همونجور که میدونیم همه داستانهها نقاط ضعفی دارند هر چند اگه کوچیکم باشن,این امر برا این داستنم صدق میکنه,هرچند نقاط قوت زیادی داره اما بازم یه ضعفایی داره که میتونستن جزیی تر بشن;من اون کلیا رو میگم که دو سه تا بیشتر نیستن جزییا بمونه برا نظرای بعدی..
اولین ضعف کلی داستان از کجا شروع میشه؟از اونجایی که آلفرد میفهمه تعادل جادوی بدنش رو از دست داده.اینجا ما میبینیم که همه تقصیرا گردن آلفرد میفته که چرا به این اعتماد کردی چرا به اون اعتماد کردی چرا به خشایار چیزی نگفتی چرا فقط کتاب اجدادت رو خوندی و از این چیزا;من از شما میپرسم
1.از یه بچه 16 17 ساله چه انتظاری دارین؟؟؟مگه غیر اینه که بزرگترا باید جلوی اشتباه هاش رو میگرفتن و چه کسی آگاه تر از خشایار؟در آخر داستان همونجایی که مه شکسته میشه ما میبنیم که خشایار گفته من میدونستم میراثت چیه!!!خشایار قبل از اینکه آلفرد خودش رد محدود کنه قضیه رو تقریبا فهمیده بوده پس چرا به عنوان یک فرد با تجربه ای 7000 ساله و با کلی دستکاری تو زمان برای ایجاد فردی مثل آلفرد بهش هشدار نمیده ؟حداقل میتونست درباره کتاب باهاش صحبت کنه...
2.آخه چه کسی رو تو دنیا دیدین که درباره یه خطری بهش هشدار ندی,اطلاعاتی در رابطه با اون خطر بهش ندی تازه محدودشم بکنی اونوقت اون فرد با کله نیفته تو همون خطر بزرگ؟؟
و اما ضعف بعدی;چرا به یه نفر اینقدر قدرت میدی تقریبا دانششم میدی بعد کما اینکه شخصیت اولته با کله میندازیش پایین؟اینو دیگه خودتون میدونین از کجاها دارم میگم نشونی نمیدم
بعدشم فک نکنم آلفرد با توجه به محدودیتایی که داشته انتخابای بدی کرده باشه ;بله;زمانی میتونیم بگیم تصمیماش بد بوده که با دانش به اتفاقات قبل این تصمیمارو میگرفت نه با وجود یه مه تو کلش

VEC. دوشنبه 30 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 02:00 ب.ظ

سلام
آقا ایول داری ها با ای بلاگت;خداییش کارت درسته...
مخصوصا قسمته فیکشنا... فکن کنم یه دوسه باری تمومش کردم
واما درباره سفیر کبیر یا همون قدرت ذهن;بزارید اول از نقاط قوتش شروع کنم:
خیلی خیلی خلاقانس;به جرئت میتونم بگم دنیای جادو رو با این کتاب متحول کرد;ایده های جالبی توش گنجونده. که چندتا از مختصراش اینان
_ روش استفاده جادو رو گسترش داده(هم عصا;هم دست)البته فک کنم این عصا رو از قبلم تو نظر داشته چون تو فنش استفاده کرده
_ترکیب علم با تخیلش خیلی جالب بود;از نظریه دنیاهای موازی خیلی جالب استفاده کرد و با جادو مخلوطش کرد هر چند اگه خودشم متوجه نبود...
_شخصیاتش رو جالب ساخت,هم خودشون هم قدرتشون هم قومشون,کی تاحالا فکر مطرح کردن نگهبان زمان رو تو داستاناش داشت؟
و خیلی چیزایه دیگه که باعث شدن این داستان طرفدارای زیادی جمع کنه

حسبن سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 03:00 ب.ظ

من این کتاب رو 10 یا بیش تر خوندم فوق العاده بود جلد دوم و صفرش هم اماده نشده

من هم از زمانی که فقط 8 یا 9 فصل داشت دنبالش میردم . اما بعد پایان جلد اول ازش بدم اومد. پایان جلد اول بدجوری بد تموم شد و مشکل داشت . کلا غیر منطقی بود. انگار نویسنده تمام خشمشو توی داستان خالی کرده بود و فقط میخواست یک جوری تمومش کنه تا از شرش راحت بشه

رضا جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 03:45 ب.ظ

خب یکی نیست بهش بگه که همین که این ایده ها رو داری خودش یعنی کتاب. تنبل حاضر نیست بنویسه. بعدشم من همه چی جوره ها مشکل ایدس!!!!!! اونو ندارم

خو الان خودت باهاش حرف بزن راضیش کن بالاخره شروع کنه به مرور تجربه بالا میره

حسین جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:59 ق.ظ

من!!!!؟؟؟؟قبلنا یه چیزایی نوشتم که شاید تا ده صفحه هم نمیشد خیلی ابتدایی.......واقعیتشو بگم ماجرا ها و داستان هایی تو ذهنم هستن ولی هیچ وقت به خودم زحمت ندادم که بنویسمشون شاید نمیدونم از کجا شروع کنم !!!!شاید بهتره بیشتر بخونم ....

باشه . اما اگه تصمیم به نوشتن گرفتی خبر بده . برای آشنا شدن با سبک فن نویسی هم میشه فن هایی که وجود داره مطالعه کرد

رضا پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:19 ق.ظ

خیلی یهویی بود الان من باید توضیح بدم که چرا اینو گفتین. ولی خوبه ها. فقط راضی شه بنویسه

نوچ یهویی نبود که من فقط آروم آروم گفتم بیا فن بنویسرضا خودت هم فن بنویس تند تند

حسین چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 04:31 ب.ظ

خیلی کتاب عالیه در اصل خیلی محشره از کتابایی ک معتاد میکنن خوشم میاد ........من با سفارش دوستم خوندمش تقریبا تا نصفشم رسیدم ......نویسنده بسیار ذهن خلاقی داشته خیلی... ک تونسته یه دنیا و یه داستان جدید که بعضی جاهاش واقعا درکش سخته (البته برا من)رو ساخته ماجرای خیلی عمیقیه شاید بگم ک از نظر ماجرا خیلی عمیق تر از رمان های معروفی مثل هری پاتره(از داستان های قدرت و جادو خیلی خیلی خوشم میاد )در کل خیلی عالیه کاشکی میشد چاپش کنه مطمنم اگه چاپ بشه یک روزی غوغا میکنه

در اخر ممنون از وبلاگ خوبتون

خوشحالم راضی هستی و همینطور سر زدی . خود شما نمیخواین دست به قلم بشین و داستان بنویسن

رضا یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 10:46 ب.ظ

راستی توی گودلایف یکی نظر گذاشته بود زیر همین کتاب:
" سینا گفته تابستون جلد صفرم رو فصل فصل میده توی بوک پیج "
یه مقدار جمله بندیشو عوض کردم ولی متنش همین بود. میدونی راسته یا نه?
برم از خوشحالی بمیرم؟؟؟

من ندیدم . خیلی وقته سر نزدم . اما اگه به انتشار جلد جدید رسیده باشه خبر خوبیه

رضا شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 09:00 ب.ظ

آدم خطرناکیه سینا. اینطور که تو میگی

قطعا خیلی کشت و کشتار دوست داره

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد