مجموعه پادشاهی کهن جلد اول سابریل
مجموعه پنج گانهی پادشاهی کهن، نوشته گارت نیکس است. سابریل(1995) اولین کتاب از این مجموعه است. کتابهای بعدی مجموعه به ترتیب عبارتند از: لیرایل (2001) و ابهورسن (2003)و دو کتاب دیگر که هنوز منتشر نشده و تا سال 2011 انتشار می یابند.
درباره کتاب
این کتاب، کتابی حادثهای با درون
مایههای قدرتمند ژانر فانتزی است؛ تایمز در مورد آن نوشته است: «داستان
سابریل مملو از شخصیتهای جالب، صحنههای جذاب و هیجانانگیز است. خواندن
این کتاب لذت محض است.»
و اما در بارهی داستان باید گفت که یکی از
برجستهترین نکات این کتاب حضور دائمی و پررنگ و قدرتمند عناصر ژانر
فانتزی در تمام طول داستان است، بی آنکه موجب سطحی شدن، یا دم دستی شدن
این عناصر؛ و یا خسته کننده شدن حضور آنها شود. کتاب در کل سیر سریعی
دارد و پرحادثه است به طوری که به خواننده فرصت زمین نهادنش را نمیدهد.
داستان
سابریل در بستر فضایی سرد روایت می شود و باید اشاره کرد که با اینکه جلد
اول از یک پنجگانه است ولی از نظر داستانی می توان آن را مستقل دانست ،
خواند و از آن لذت برد.
روایت داستان
سابریل دختری است که در لحظات اولیهی عمر خود، درست در بدو تولد وارد رودخانه مرگ شده و تا نزدیک اولین دروازه نیز رفته و بازگشته، اما این ربطی به توانایی او برای عبور خود خواسته از سد بین مرگ و زندگی ندارد، زیرا سابریل دختر ابهورسن محافظ مرگ است. اکنون ابهورسن گم شده و .............
خلاصه کتاب :
سابریل، دختر ابهورسن، از زمانی که یک کودک خردسال بوده دور ازکشور کهن و به دور از جادوی آزاد زندگی کرده.اما از طریق پیکی که از طرف پدرش فرستاده شده می فهمه که پدرش در کشور کهن ناپدید شده و سابریل برای پیدا کردن او مجبوره به کشورش برگرده. سنگ های بزرگ کارتر که محافظ دروازه های مردگان و تعادل حاکم بر کشور هستند یکی یکی شکسته می شوند و مهی جادویی سراسر منطقه را وهم آلود کرده . سابریل در طول سفرش برای کمک به پدر و مردم کشورش با گربه ا ی سخن گو به نام ماگت همسفر می شه. ماگت در واقع گربه نیست بلکه جانوری از جادوی آ زاد بسیار قوی و کهن هست که بعد از اسارتش توسط یکی از ابهورسن ها مجبوره در خدمت ابهورسن باشه و ...
برشی از داستان
در
باز بود. و هیکلی به رنگ قیر آنجا ایستاده بود، درست مانند اینکه کسی
شمایل یک مرد را در آسمان سیاه و بیستارهی شب کشیده باشد. هیچ شکل خاصی
نداشت فقط سرش را از سمتی به سمت دیگر میگرداند. مثل اینکه دنبال چیزی
بگردد. در یک دستش که چهار انگشت داشت کیفی حمل میکرد که متعلق به این
دنیا بود. جنس زبر کیف بافتنی مانند جسم خشن خودش بود.
دستان سابریل
حرکتی نامعلوم کرد و سپس نشانهای کارتر را که برای خواب ناگهانی، سکوت و
آرامش بود، کشید. او به دو طرف خوابگاه اشاره کرد و یکی از نشانهای اصلی
را کشید، سپس همه را با هم رسم کرد. تمام دختران خوابگاه ناگهان دست از
جیغ کشیدن برداشتند و به طرف تختهایشان رفتند.
چرخش سر جانور متوقف شد
و سابریل فهمید که توجه او را به خود جلب کرده است. موجود آرام حرکت کرد.
یک پای زمختش را بلند کرد و به جلو تاب داد، لحظهای استراحت کرد، بعد
دومین پا را کمی جلوتر از پای اول قرار داد. حرکتی سلانه سلانه که صدایی
ترسناک بر روی فرش پدید میآورد. از هر تختی که عبور میکرد، روشنایی
الکتریکی لحظهای میدرخشید و بعد خاموش میشد.
نسخه اسکن
.
دمت گرم تورو جون گارت نیکس زود تر بزار
چه خوب که گذاشتینش...ممنون
واقعا که داستان جذابی داره...
خواهش میکنم
این مجموعه پنج گانه هست اما فقط همین سه جلد ترجمه شده و موجوده قبلا هم توی وبلاگ بود اما مجبور شدم به دلیل خراب شدن لینک عکس و دانلود دوباره ویرایش و ارسال کنم
سلام
یه سوال....دو جلد دیگه این مجموعه هنوز منتشر نشده؟
سلام
این مجموعه پنج جلد هست که فقط سه جلد ترجمه شده
قبلا هر سه جلد داخل وبلاگ بود اما برای ویرایش دوباره پست ها به حالت چکنویس تغییر دادم که به زودی درست میشه و دوباره قرار میگیره