هری پاتر و برج سیاه
نویسنده : هومن بخشی
این فن در سطح متوسط هست و به غیر از اشتباهات املائی بیشترین مشکل سرعت پیشرفت داستان و عجله در حوادث هست که این نشون میده نویسنده تجربه در نوشتن کم داشته.
البته نویسنده ایده های زیادی داشته و بسیاری از ایده ها خاص و ناب بوده اما متاسفانه نتونسته به ایده های خودش به درستی شکل بده ، اگه حجم داستان دو برابر حجم فعلی بود و بیشتر روی حوادث کار شده بود فن قویتری از کار در میومد .
مسئله بعد درباره یک مشکل عام در میان خیلی از فن هاست یعنی هری دانش و قدرت کسب میکنه اما این دانش و قدرت نمود خارجی نداره و در کارها یا نبردها دیده نمی شه.
مثلا درطی درگیری ها کارهایی می کنه که شما انتظار از هری پاتر بی تجربه ندارین اما بعد این عمل ها از هری پاتری که دانش و قدرت زیادی داره سر میزنه !
و در نهایت آخرین مورد پایان این فن هست که در نوع خودش خاص بوده و قطعا نویسنده میتونسته حداقل یک جلد دیگه در ادامه این داستان بنویسه اما خوب با وجود اینکه جای کار و نوشتن بیشتر وجود داشته دیگه ادامه پیدا نکرده .
.
سلام. این داستان در واقع نه ایدش خوب بود نه نثرش. همه چیز رو به مسخره گرفته بود. همه ی مسائل ساده بودن. سلام نویل تو ققنوس داری ؟ خب آخه اینطوریش رو دیگه ندیده بودم. الکی الکی نویل ققنوس دار شد. بعدشم مطمئنا لرد ولدمورت الکی الکی با قدرت دوتا ققنوس نمیمیره. کاملا معلومه که قدرت لرد ولدمورت از دوتا ققنوس بیشتره. پس ایده ی قدرتی که هری به دست آورده بود ی مقداری الکی و البته ناکافی بود. خب دیگه خیلی اشکالای دیگه داشت ک حال اسم بردنشون رو ندارم ولی بازم ممنون. راستی داستان آخرش اینطور بود که یا پایان نداشت یا یه جلد دیگه داره!
سلام
بله من هم با بعضی فن ها از جمله این مشکل داشتم البته باز این بهتر از بعضی فن های دیگه بود نقطه ضعف داشت اما نثر و قلم و ایده های نویسنده خوب بود
این تک جلد بوده حداقل نویسنده فقط همین جلدو نوشته
وبلاگت عالیه لینکت کردم
لینک کردی خبر بده من هم لینکت کنم
متشکر
نسیم گرمی وزید ...
درخت بیدار شد ...
زندگی شکوفه آغاز ...
بهار در راه است ...!
نتونستم وبلاگت نظر بذارم
با این تم سال نو اصلا نمیشه وارد وبلاگت شد